English    Türkçe    فارسی   

6
1957-1966

  • هرکجا سخته کمانی بود چست  ** تیر داد انداخت و هر سو گنج جست 
  • غیر تشویش و غم و طامات نی  ** هم‌چو عنقا نام فاش و ذات نی 
  • نومید شدن آن پادشاه از یافتن آن گنج و ملول شدن او از طلب آن 
  • چونک تعویق آمد اندر عرض و طول  ** شاه شد زان گنج دل سیر و ملول 
  • دشتها را گز گز آن شه چاه کند  ** رقعه را از خشم پیش او فکند  1960
  • گفت گیر این رقعه کش آثار نیست  ** تو بدین اولیتری کت کار نیست 
  • نیست این کار کسی کش هست کار  ** که بسوزد گل بگردد گرد خار 
  • نادر افتد اهل این ماخولیا  ** منتظر که روید از آهن گیا 
  • سخت جانی باید این فن را چو تو  ** تو که داری جان سخت این را بجو 
  • گر نیابی نبودت هرگز ملال  ** ور بیابی آن به تو کردم حلال  1965
  • عقل راه ناامیدی کی رود  ** عشق باشد کان طرف بر سر دود