English    Türkçe    فارسی   

6
4602-4611

  • گفت شه از هر کسی یک سر برید  ** من ز شه هر لحظه قربانم جدید 
  • من فقیرم از زر از سر محتشم  ** صد هزاران سر خلف دارد سرم 
  • با دو پا در عشق نتوان تاختن  ** با یکی سر عشق نتوان باختن 
  • هر کسی را خود دو پا و یک‌سرست  ** با هزاران پا و سر تن نادرست  4605
  • زین سبب هنگامه‌ها شد کل هدر  ** هست این هنگامه هر دم گرم‌تر 
  • معدن گرمیست اندر لامکان  ** هفت دوزخ از شرارش یک دخان 
  • در بیان آنک دوزخ گوید کی قنطره‌ی صراط بر سر اوست ای مومن از صراط زودتر بگذر زود بشتاب تا عظمت نور تو آتش ما را نکشد جز یا مومن فان نورک اطفاء ناری 
  • زآتش عاشق ازین رو ای صفی  ** می‌شود دوزخ ضعیف و منطقی 
  • گویدش بگذر سبک ای محتشم  ** ورنه ز آتش‌های تو مرد آتشم 
  • کفر که کبریت دوزخ اوست و بس  ** بین که می‌پخساند او را این نفس  4610
  • زود کبریت بدین سودا سپار  ** تا نه دوزخ بر تو تازد نه شرار