English    Türkçe    فارسی   

1
1102-1126

  • خوش بود پیغامهای کردگار ** کاو ز سر تا پای باشد پایدار
  • خطبه‌‌ی شاهان بگردد و آن کیا ** جز کیا و خطبه‌‌های انبیا
  • ز آن که بوش پادشاهان از هواست ** بار نامه‌‌ی انبیا از کبریاست‌‌
  • از درمها نام شاهان بر کنند ** نام احمد تا ابد بر می‌‌زنند 1105
  • نام احمد نام جمله انبیاست ** چون که صد آمد نود هم پیش ماست‌‌
  • هم در بیان مکر خرگوش‌‌
  • در شدن خرگوش بس تاخیر کرد ** مکر را با خویشتن تقریر کرد
  • در ره آمد بعد تاخیر دراز ** تا به گوش شیر گوید یک دو راز
  • تا چه عالمهاست در سودای عقل ** تا چه با پهناست این دریای عقل‌‌
  • صورت ما اندر این بحر عذاب ** می‌‌دود چون کاسه‌‌ها بر روی آب‌‌ 1110
  • تا نشد پر بر سر دریا چو طشت ** چون که پر شد طشت در وی غرق گشت‌‌
  • عقل پنهان است و ظاهر عالمی ** صورت ما موج یا از وی نمی‌‌
  • هر چه صورت می وسیلت سازدش ** ز آن وسیلت بحر دور اندازدش‌‌
  • تا نبیند دل دهنده‌‌ی راز را ** تا نبیند تیر دور انداز را
  • اسب خود را یاوه داند وز ستیز ** می‌‌دواند اسب خود در راه تیز 1115
  • اسب خود را یاوه داند آن جواد ** و اسب خود او را کشان کرده چو باد
  • در فغان و جستجو آن خیره‌‌سر ** هر طرف پرسان و جویان دربدر
  • کان که دزدید اسب ما را کو و کیست ** این که زیر ران تست ای خواجه چیست‌‌
  • آری این اسب است لیک این اسب کو ** با خود آ ای شهسوار اسب جو
  • جان ز پیدایی و نزدیکی است گم ** چون شکم پر آب و لب خشکی چو خم‌‌ 1120
  • کی ببینی سرخ و سبز و فور را ** تا نبینی پیش از این سه نور را
  • لیک چون در رنگ گم شد هوش تو ** شد ز نور آن رنگها رو پوش تو
  • چون که شب آن رنگها مستور بود ** پس بدیدی دید رنگ از نور بود
  • نیست دید رنگ بی‌‌نور برون ** همچنین رنگ خیال اندرون‌‌
  • این برون از آفتاب و از سها ** و اندرون از عکس انوار علی‌‌ 1125
  • نور نور چشم خود نور دل است ** نور چشم از نور دلها حاصل است‌‌