English    Türkçe    فارسی   

1
1582-1606

  • لامکانی نه که در فهم آیدت ** هر دمی در وی خیالی زایدت‌‌
  • بل مکان و لامکان در حکم او ** همچو در حکم بهشتی چارجو
  • شرح این کوته کن و رخ زین بتاب ** دم مزن و الله اعلم بالصواب‌‌
  • باز می‌‌گردیم ما ای دوستان ** سوی مرغ و تاجر و هندوستان‌‌ 1585
  • مرد بازرگان پذیرفت این پیام ** کاو رساند سوی جنس از وی سلام‌‌
  • دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی‌‌
  • چون که تا اقصای هندوستان رسید ** در بیابان طوطی چندی بدید
  • مرکب استانید پس آواز داد ** آن سلام و آن امانت باز داد
  • طوطیی ز آن طوطیان لرزید بس ** اوفتاد و مرد و بگسستش نفس‌‌
  • شد پشیمان خواجه از گفت خبر ** گفت رفتم در هلاک جانور 1590
  • این مگر خویش است با آن طوطیک ** این مگر دو جسم بود و روح یک‌‌
  • این چرا کردم چرا دادم پیام ** سوختم بی‌‌چاره را زین گفت خام‌‌
  • این زبان چون سنگ و هم آهن‌‌وش است ** و آن چه بجهد از زبان چون آتش است‌‌
  • سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف ** گه ز روی نقل و گاه از روی لاف‌‌
  • ز آن که تاریک است و هر سو پنبه زار ** در میان پنبه چون باشد شرار 1595
  • ظالم آن قومی که چشمان دوختند ** ز آن سخنها عالمی را سوختند
  • عالمی را یک سخن ویران کند ** روبهان مرده را شیران کند
  • جانها در اصل خود عیسی دمند ** یک زمان زخمند و گاهی مرهمند
  • گر حجاب از جانها برخاستی ** گفت هر جانی مسیح آساستی‌‌
  • گر سخن خواهی که گویی چون شکر ** صبر کن از حرص و این حلوا مخور 1600
  • صبر باشد مشتهای زیرکان ** هست حلوا آرزوی کودکان‌‌
  • هر که صبر آورد گردون بر رود ** هر که حلوا خورد واپس‌‌تر رود
  • تفسیر قول فرید الدین عطار قدس الله روحه: تو صاحب نفسی ای غافل میان خاک خون می‌‌خور که صاحب دل اگر زهری خورد آن انگبین باشد
  • صاحب دل را ندارد آن زیان ** گر خورد او زهر قاتل را عیان‌‌
  • ز آن که صحت یافت و از پرهیز رست ** طالب مسکین میان تب در است‌‌
  • گفت پیغمبر که ای مرد جری ** هان مکن با هیچ مطلوبی مری‌‌ 1605
  • در تو نمرودی است آتش در مرو ** رفت خواهی اول ابراهیم شو