English    Türkçe    فارسی   

1
1618-1642

  • گفت نی اول شما ای ساحران ** افکنید آن مکرها را در میان‌‌
  • این قدر تعظیم دینشان را خرید ** کز مری آن دست و پاهاشان برید
  • ساحران چون حق او بشناختند ** دست و پا در جرم آن درباختند 1620
  • لقمه و نکته ست کامل را حلال ** تو نه‌‌ای کامل مخور می‌‌باش لال‌‌
  • چون تو گوشی او زبان نی جنس تو ** گوشها را حق بفرمود أنصتوا
  • کودک اول چون بزاید شیر نوش ** مدتی خامش بود او جمله گوش‌‌
  • مدتی می‌‌بایدش لب دوختن ** از سخن تا او سخن آموختن‌‌
  • ور نباشد گوش و تی‌‌تی می‌‌کند ** خویشتن را گنگ گیتی می‌‌کند 1625
  • کر اصلی کش نبود آغاز گوش ** لال باشد کی کند در نطق جوش‌‌
  • ز آن که اول سمع باید نطق را ** سوی منطق از ره سمع اندر آ
  • ادخلوا الأبیات من أبوابها ** و اطلبوا الأغراض فی أسبابها
  • نطق کان موقوف راه سمع نیست ** جز که نطق خالق بی‌‌طمع نیست‌‌
  • مبدع است او تابع استاد نی ** مسند جمله و را اسناد نی‌‌ 1630
  • باقیان هم در حرف هم در مقال ** تابع استاد و محتاج مثال‌‌
  • زین سخن گر نیستی بیگانه‌‌ای ** دلق و اشکی گیر در ویرانه‌‌ای‌‌
  • ز آن که آدم ز آن عتاب از اشک رست ** اشک تر باشد دم توبه پرست‌‌
  • بهر گریه آمد آدم بر زمین ** تا بود گریان و نالان و حزین‌‌
  • آدم از فردوس و از بالای هفت ** پای ماچان از برای عذر رفت‌‌ 1635
  • گر ز پشت آدمی وز صلب او ** در طلب می‌‌باش هم در طلب او
  • ز آتش دل و آب دیده نقل ساز ** بوستان از ابر و خورشید است باز
  • تو چه دانی قدر آب دیده‌‌گان ** عاشق نانی تو چون نادیدگان‌‌
  • گر تو این انبان ز نان خالی کنی ** پر ز گوهرهای اجلالی کنی‌‌
  • طفل جان از شیر شیطان باز کن ** بعد از آنش با ملک انباز کن‌‌ 1640
  • تا تو تاریک و ملول و تیره‌‌ای ** دان که با دیو لعین همشیره‌‌ای‌‌
  • لقمه‌‌ای کان نور افزود و کمال ** آن بود آورده از کسب حلال‌‌