English    Türkçe    فارسی   

1
1637-1661

  • ز آتش دل و آب دیده نقل ساز ** بوستان از ابر و خورشید است باز
  • تو چه دانی قدر آب دیده‌‌گان ** عاشق نانی تو چون نادیدگان‌‌
  • گر تو این انبان ز نان خالی کنی ** پر ز گوهرهای اجلالی کنی‌‌
  • طفل جان از شیر شیطان باز کن ** بعد از آنش با ملک انباز کن‌‌ 1640
  • تا تو تاریک و ملول و تیره‌‌ای ** دان که با دیو لعین همشیره‌‌ای‌‌
  • لقمه‌‌ای کان نور افزود و کمال ** آن بود آورده از کسب حلال‌‌
  • روغنی کاید چراغ ما کشد ** آب خوانش چون چراغی را کشد
  • علم و حکمت زاید از لقمه‌‌ی حلال ** عشق و رقت آید از لقمه‌‌ی حلال‌‌
  • چون ز لقمه تو حسد بینی و دام ** جهل و غفلت زاید آن را دان حرام‌‌ 1645
  • هیچ گندم کاری و جو بر دهد ** دیده‌‌ای اسبی که کره‌‌ی خر دهد
  • لقمه تخم است و برش اندیشه‌‌ها ** لقمه بحر و گوهرش اندیشه‌‌ها
  • زاید از لقمه‌‌ی حلال اندر دهان ** میل خدمت عزم رفتن آن جهان‌‌
  • باز گفتن بازرگان با طوطی آن چه دید از طوطیان هندوستان‌‌
  • کرد بازرگان تجارت را تمام ** باز آمد سوی منزل دوست کام‌‌
  • هر غلامی را بیاورد ارمغان ** هر کنیزک را ببخشید او نشان‌‌ 1650
  • گفت طوطی ارمغان بنده کو ** آن چه دیدی و آن چه گفتی باز گو
  • گفت نی من خود پشیمانم از آن ** دست خود خایان و انگشتان گزان‌‌
  • من چرا پیغام خامی از گزاف ** بردم از بی‌‌دانشی و از نشاف‌‌
  • گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست ** چیست آن کاین خشم و غم را مقتضی است‌‌
  • گفت گفتم آن شکایتهای تو ** با گروهی طوطیان همتای تو 1655
  • آن یکی طوطی ز دردت بوی برد ** زهره‌‌اش بدرید و لرزید و بمرد
  • من پشیمان گشتم این گفتن چه بود ** لیک چون گفتم پشیمانی چه سود
  • نکته ای کان جست ناگه از زبان ** همچو تیری دان که جست آن از کمان‌‌
  • وانگردد از ره آن تیر ای پسر ** بند باید کرد سیلی را ز سر
  • چون گذشت از سر جهانی را گرفت ** گر جهان ویران کند نبود شگفت‌‌ 1660
  • فعل را در غیب اثرها زادنی است ** و آن موالیدش به حکم خلق نیست‌‌