English    Türkçe    فارسی   

1
1944-1968

  • خواه ز آدم گیر نورش خواه از او ** خواه از خم گیر می‌‌خواه از کدو
  • کاین کدو با خنب پیوسته ست سخت ** نی چو تو شاد آن کدوی نیک بخت‌‌ 1945
  • گفت طوبی من رآنی مصطفا ** و الذی یبصر لمن وجهی رأی‌‌
  • چون چراغی نور شمعی را کشید ** هر که دید آن را یقین آن شمع دید
  • همچنین تا صد چراغ ار نقل شد ** دیدن آخر لقای اصل شد
  • خواه از نور پسین بستان تو آن ** هیچ فرقی نیست خواه از شمع‌‌دان‌‌
  • خواه بین نور از چراغ آخرین ** خواه بین نورش ز شمع غابرین‌‌ 1950
  • در بیان این حدیث که إن لربکم فی أیام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها
  • گفت پیغمبر که نفحتهای حق ** اندر این ایام می‌‌آرد سبق‌‌
  • گوش و هش دارید این اوقات را ** در ربایید این چنین نفحات را
  • نفحه آمد مر شما را دید و رفت ** هر که را که خواست جان بخشید و رفت‌‌
  • نفحه‌‌ی دیگر رسید آگاه باش ** تا از این هم وانمانی خواجه‌‌تاش‌‌
  • جان ناری یافت از وی انطفا ** مرده پوشید از بقای او قبا 1955
  • تازگی و جنبش طوبی است این ** همچو جنبشهای حیوان نیست این‌‌
  • گر در افتد در زمین و آسمان ** زهره‌‌هاشان آب گردد در زمان‌‌
  • خود ز بیم این دم بی‌‌منتها ** باز خوان فأبين أن یحملنها
  • ور نه خود أشفقن منها چون بدی ** گرنه از بیمش دل که خون شدی‌‌
  • دوش دیگر لون این می‌‌داد دست ** لقمه‌‌ی چندی در آمد ره ببست‌‌ 1960
  • بهر لقمه گشته لقمانی گرو ** وقت لقمان است ای لقمه برو
  • از هوای لقمه‌‌ی این خار خار ** از کف لقمان همی‌‌جویید خار
  • در کف او خار و سایه‌‌ش نیز نیست ** لیکتان از حرص آن تمییز نیست‌‌
  • خار دان آن را که خرما دیده‌‌ای ** ز آن که بس نان کور و بس نادیده‌‌ای‌‌
  • جان لقمان که گلستان خداست ** پای جانش خسته‌‌ی خاری چراست‌‌ 1965
  • اشتر آمد این وجود خار خوار ** مصطفی زادی بر این اشتر سوار
  • اشترا تنگ گلی بر پشت تست ** کز نسیمش در تو صد گلزار رست‌‌
  • میل تو سوی مغیلان است و ریگ ** تا چه گل چینی ز خار مرده‌‌ریگ‌‌