English    Türkçe    فارسی   

1
2041-2065

  • همچنین در غیب انواع است این ** در زیان و سود و در ربح و غبین‌‌
  • این دم ابدال باشد ز آن بهار ** در دل و جان روید از وی سبزه‌‌زار
  • فعل باران بهاری با درخت ** آید از انفاسشان در نیک بخت‌‌
  • گر درخت خشک باشد در مکان ** عیب آن از باد جان افزا مدان‌‌
  • باد کار خویش کرد و بروزید ** آن که جانی داشت بر جانش گزید 2045
  • در معنی این حدیث که اغتنموا برد الربیع الی آخره‌‌
  • گفت پیغمبر ز سرمای بهار ** تن مپوشانید یاران زینهار
  • ز آن که با جان شما آن می‌‌کند ** کان بهاران با درختان می‌‌کند
  • لیک بگریزید از سرد خزان ** کان کند کاو کرد با باغ و رزان‌‌
  • راویان این را به ظاهر برده‌‌اند ** هم بر آن صورت قناعت کرده‌‌اند
  • بی‌‌خبر بودند از جان آن گروه ** کوه را دیده ندیده کان بکوه‌‌ 2050
  • آن خزان نزد خدا نفس و هواست ** عقل و جان عین بهار است و بقاست‌‌
  • مر ترا عقل است جزوی در نهان ** کامل العقلی بجو اندر جهان‌‌
  • جزو تو از کل او کلی شود ** عقل کل بر نفس چون غلی شود
  • پس به تاویل این بود کانفاس پاک ** چون بهار است و حیات برگ و تاک‌‌
  • از حدیث اولیا نرم و درشت ** تن مپوشان ز آن که دینت راست پشت‌‌ 2055
  • گرم گوید سرد گوید خوش بگیر ** تا ز گرم و سرد بجهی وز سعیر
  • گرم و سردش نو بهار زندگی است ** مایه‌‌ی صدق و یقین و بندگی است‌‌
  • ز آن که زو بستان جانها زنده است ** این جواهر بحر دل آگنده است‌‌
  • بر دل عاقل هزاران غم بود ** گر ز باغ دل خلالی کم شود
  • پرسیدن صدیقه (س) از پیامبر (ص) که سر باران امروزینه چه بود
  • گفت صدیقه که ای زبده‌‌ی وجود ** حکمت باران امروزین چه بود 2060
  • این ز بارانهای رحمت بود یا ** بهر تهدید است و عدل کبریا
  • این از آن لطف بهاریات بود ** یا ز پاییزی پر آفات بود
  • گفت این از بهر تسکین غم است ** کز مصیبت بر نژاد آدم است‌‌
  • گر بر آن آتش بماندی آدمی ** بس خرابی در فتادی و کمی‌‌
  • این جهان ویران شدی اندر زمان ** حرصها بیرون شدی از مردمان‌‌ 2065