English    Türkçe    فارسی   

1
2105-2129

  • در عجب افتاد کاین معهود نیست ** این ز غیب افتاد بی‌‌مقصود نیست‌‌ 2105
  • سر نهاد و خواب بردش خواب دید ** کامدش از حق ندا جانش شنید
  • آن ندایی کاصل هر بانگ و نواست ** خود ندا آن است و این باقی صداست‌‌
  • ترک و کرد و پارسی گو و عرب ** فهم کرده آن ندا بی‌‌گوش و لب‌‌
  • خود چه جای ترک و تاجیک است و زنگ ** فهم کرده ست آن ندا را چوب و سنگ‌‌
  • هر دمی از وی همی‌‌آید أ لست ** جوهر و اعراض می‌‌گردند هست‌‌ 2110
  • گر نمی‌‌آید بلی‌‌ ز یشان ولی ** آمدنشان از عدم باشد بلی‌‌
  • ز آن چه گفتم من ز فهم سنگ و چوب ** در بیانش قصه‌‌ای هش دار خوب‌‌
  • نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر علیه السلام منبر ساختند که جماعت انبوه شد گفتند ما روی مبارک تو را به هنگام وعظ نمی‌‌بینیم و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم با ستون صریح‌‌
  • استن حنانه از هجر رسول ** ناله می‌‌زد همچو ارباب عقول‌‌
  • گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون ** گفت جانم از فراقت گشت خون‌‌
  • مسندت من بودم از من تاختی ** بر سر منبر تو مسند ساختی‌‌ 2115
  • گفت خواهی که ترا نخلی کنند ** شرقی و غربی ز تو میوه چنند
  • یا در آن عالم حقت سروی کند ** تا تر و تازه بمانی تا ابد
  • گفت آن خواهم که دایم شد بقاش ** بشنو ای غافل کم از چوبی مباش‌‌
  • آن ستون را دفن کرد اندر زمین ** تا چو مردم حشر گردد یوم دین‌‌
  • تا بدانی هر که را یزدان بخواند ** از همه کار جهان بی‌‌کار ماند 2120
  • هر که را باشد ز یزدان کار و بار ** یافت بار آن جا و بیرون شد ز کار
  • آن که او را نبود از اسرار داد ** کی کند تصدیق او ناله‌‌ی جماد
  • گوید آری نه ز دل بهر وفاق ** تا نگویندش که هست اهل نفاق‌‌
  • گر نیندی واقفان امر کن ** در جهان رد گشته بودی این سخن‌‌
  • صد هزاران ز اهل تقلید و نشان ** افکندشان نیم وهمی در گمان‌‌ 2125
  • که به ظن تقلید و استدلالشان ** قایم است و جمله پر و بالشان‌‌
  • شبهه‌‌ای انگیزد آن شیطان دون ** در فتند این جمله کوران سر نگون‌‌
  • پای استدلالیان چوبین بود ** پای چوبین سخت بی‌‌تمکین بود
  • غیر آن قطب زمان دیده‌‌ور ** کز ثباتش کوه گردد خیره‌‌سر