English    Türkçe    فارسی   

1
2172-2196

  • پیر چنگی کی بود خاص خدا ** حبذا ای سر پنهان حبذا
  • بار دیگر گرد گورستان بگشت ** همچو آن شیر شکاری گرد دشت‌‌
  • چون یقین گشتش که غیر پیر نیست ** گفت در ظلمت دل روشن بسی است‌‌
  • آمد او با صد ادب آن جا نشست ** بر عمر عطسه فتاد و پیر جست‌‌ 2175
  • مر عمر را دید و ماند اندر شگفت ** عزم رفتن کرد و لرزیدن گرفت‌‌
  • گفت در باطن خدایا از تو داد ** محتسب بر پیرکی چنگی فتاد
  • چون نظر اندر رخ آن پیر کرد ** دید او را شرمسار و روی زرد
  • پس عمر گفتش مترس از من مرم ** کت بشارتها ز حق آورده‌‌ام‌‌
  • چند یزدان مدحت خوی تو کرد ** تا عمر را عاشق روی تو کرد 2180
  • پیش من بنشین و مهجوری مساز ** تا به گوشت گویم از اقبال راز
  • حق سلامت می‌‌کند می‌‌پرسدت ** چونی از رنج و غمان بی‌‌حدت‌‌
  • نک قراضه‌‌ی چند ابریشم بها ** خرج کن این را و باز اینجا بیا
  • پیر لرزان گشت چون این را شنید ** دست می‌‌خایید و بر خود می‌‌تپید
  • بانگ می‌‌زد کای خدای بی‌‌نظیر ** بس که از شرم آب شد بی‌‌چاره پیر 2185
  • چون بسی بگریست و از حد رفت درد ** چنگ را زد بر زمین و خرد کرد
  • گفت ای بوده حجابم از اله ** ای مرا تو راه زن از شاه راه‌‌
  • ای بخورده خون من هفتاد سال ** ای ز تو رویم سیه پیش کمال‌‌
  • ای خدای با عطای با وفا ** رحم کن بر عمر رفته در جفا
  • داد حق عمری که هر روزی از آن ** کس نداند قیمت آن در جهان‌‌ 2190
  • خرج کردم عمر خود را دم‌‌به‌‌دم ** در دمیدم جمله را در زیر و بم‌‌
  • آه کز یاد ره و پرده‌‌ی عراق ** رفت از یادم دم تلخ فراق‌‌
  • وای کز تری زیر افکند خرد ** خشک شد کشت دل من دل بمرد
  • وای کز آواز این بیست و چهار ** کاروان بگذشت و بی‌‌گه شد نهار
  • ای خدا فریاد زین فریادخواه ** داد خواهم نه ز کس زین داد خواه‌‌ 2195
  • داد خود از کس نیابم جز مگر ** ز آن که او از من به من نزدیکتر