English    Türkçe    فارسی   

1
2447-2471

  • موسی و فرعون معنی را رهی ** ظاهر آن ره دارد و این بی‌‌رهی‌‌
  • روز موسی پیش حق نالان شده ** نیم شب فرعون گریان آمده‌‌
  • کاین چه غل است ای خدا بر گردنم ** ور نه غل باشد که گوید من منم‌‌
  • ز آن که موسی را منور کرده‌‌ای ** مر مرا ز آن هم مکدر کرده‌‌ای‌‌ 2450
  • ز آن که موسی را تو مه رو کرده‌‌ای ** ماه جانم را سیه رو کرده‌‌ای‌‌
  • بهتر از ماهی نبود استاره‌‌ام ** چون خسوف آمد چه باشد چاره‌‌ام‌‌
  • نوبتم گر رب و سلطان می‌‌زنند ** مه گرفت و خلق پنگان می‌‌زنند
  • می‌‌زنند آن طاس و غوغا می‌‌کنند ** ماه را ز آن زخمه رسوا می‌‌کنند
  • من که فرعونم ز شهرت وای من ** زخم طاس آن ربی الاعلای من‌‌ 2455
  • خواجه‌‌تاشانیم اما تیشه‌‌ات ** می‌‌شکافد شاخ را در بیشه‌‌ات‌‌
  • باز شاخی را موصل می‌‌کند ** شاخ دیگر را معطل می‌‌کند
  • شاخ را بر تیشه دستی هست نی ** هیچ شاخ از دست تیشه جست نی‌‌
  • حق آن قدرت که آن تیشه تراست ** از کرم کن این کژیها را تو راست‌‌
  • باز با خود گفته فرعون ای عجب ** من نه در یا ربناام جمله شب‌‌ 2460
  • در نهان خاکی و موزون می‌‌شوم ** چون به موسی می‌‌رسم چون می‌‌شوم‌‌
  • رنگ زر قلب ده‌‌تو می‌‌شود ** پیش آتش چون سیه رو می‌‌شود
  • نی که قلب و قالبم در حکم اوست ** لحظه‌‌ای مغزم کند یک لحظه پوست‌‌
  • سبز گردم چون که گوید کشت باش ** زرد گردم چون که گوید زشت باش‌‌
  • لحظه‌‌ای ماهم کند یک دم سیاه ** خود چه باشد غیر این کار اله‌‌ 2465
  • پیش چوگانهای حکم کن فکان ** می‌‌دویم اندر مکان و لامکان‌‌
  • چون که بی‌‌رنگی اسیر رنگ شد ** موسیی با موسیی در جنگ شد
  • چون به بی‌‌رنگی رسی کان داشتی ** موسی و فرعون دارند آشتی‌‌
  • گر ترا آید بر این نکته سؤال ** رنگ کی خالی بود از قیل و قال‌‌
  • این عجب کاین رنگ از بی‌‌رنگ خاست ** رنگ با بی‌‌رنگ چون در جنگ خاست‌‌ 2470
  • چون که روغن را ز آب اسرشته‌‌اند ** آب با روغن چرا ضد گشته‌‌اند