English    Türkçe    فارسی   

1
2483-2507

  • گفت سائل چون بماند این خاکدان ** در میان این محیط آسمان‌‌
  • همچو قندیلی معلق در هوا ** نی به اسفل می‌‌رود نی بر علی‌‌
  • آن حکیمش گفت کز جذب سما ** از جهات شش بماند اندر هوا 2485
  • چون ز مغناطیس قبه‌‌ی ریخته ** در میان ماند آهنی آویخته‌‌
  • آن دگر گفت آسمان با صفا ** کی کشد در خود زمین تیره را
  • بلکه دفعش می‌‌کند از شش جهات ** ز آن بماند اندر میان عاصفات‌‌
  • پس ز دفع خاطر اهل کمال ** جان فرعونان بماند اندر ضلال‌‌
  • پس ز دفع این جهان و آن جهان ** مانده‌‌اند این بی‌‌رهان بی‌‌این و آن‌‌ 2490
  • سرکشی از بندگان ذو الجلال ** دان که دارند از وجود تو ملال‌‌
  • کهربا دارند چون پیدا کنند ** کاه هستی ترا شیدا کنند
  • کهربای خویش چون پنهان کنند ** زود تسلیم ترا طغیان کنند
  • آن چنان که مرتبه‌‌ی حیوانی است ** کاو اسیر و سغبه‌‌ی انسانی است‌‌
  • مرتبه‌‌ی انسان به دست اولیا ** سغبه چون حیوان شناسش ای کیا 2495
  • بنده‌‌ی خود خواند احمد در رشاد ** جمله عالم را بخوان قل یا عباد
  • عقل تو همچون شتربان تو شتر ** می‌‌کشاند هر طرف در حکم مر
  • عقل عقلند اولیا و عقلها ** بر مثال اشتران تا انتها
  • اندر ایشان بنگر آخر ز اعتبار ** یک قلاووز است جان صد هزار
  • چه قلاووز و چه اشیربان بیاب ** دیده‌ای کان دیده بیند آفتاب 2500
  • نک جهان در شب بمانده میخ دوز ** منتظر موقوف خورشید است و روز
  • اینت خورشیدی نهان در ذره‌‌ای ** شیر نر در پوستین بره‌‌ای‌‌
  • اینت دریایی نهان در زیر کاه ** پا بر این که هین منه با اشتباه‌‌
  • اشتباهی و گمانی در درون ** رحمت حق است بهر رهنمون‌‌
  • هر پیمبر فرد آمد در جهان ** فرد بود و صد جهانش در نهان 2505
  • عالم کبری به قدرت سحر کرد ** کرد خود را در کهین نقشی نورد
  • ابلهانش فرد دیدند و ضعیف ** کی ضعیف است آن که با شه شد حریف‌‌