English    Türkçe    فارسی   

1
2769-2793

  • صورت خندان نقش از بهر تست ** تا از آن صورت شود معنی درست‌‌
  • نقشهایی کاندر این حمامهاست ** از برون جامه کن چون جامهاست‌‌ 2770
  • تا برونی جامه‌‌ها بینی و بس ** جامه بیرون کن در آ ای هم نفس‌‌
  • ز آن که با جامه درون سو راه نیست ** تن ز جان جامه ز تن آگاه نیست‌‌
  • پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیه‌‌ی او را
  • آن عرابی از بیابان بعید ** بر در دار الخلافه چون رسید
  • پس نقیبان پیش او باز آمدند ** بس گلاب لطف بر جیبش زدند
  • حاجت او فهمشان شد بی‌‌مقال ** کار ایشان بد عطا پیش از سؤال‌‌ 2775
  • پس بدو گفتند یا وجه العرب ** از کجایی چونی از راه و تعب‌‌
  • گفت وجهم گر مرا وجهی دهید ** بی‌‌وجوهم چون پس پشتم نهید
  • ای که در روتان نشان مهتری ** فرتان خوشتر ز زر جعفری‌‌
  • ای که یک دیدارتان دیدارها ** ای نثار دینتان دینارها
  • ای همه ینظر بنور الله شده ** از بر حق بهر بخشش آمده‌‌ 2780
  • تا زنید آن کیمیاهای نظر ** بر سر مسهای اشخاص بشر
  • من غریبم از بیابان آمدم ** بر امید لطف سلطان آمدم‌‌
  • بوی لطف او بیابانها گرفت ** ذره‌‌های ریگ هم جانها گرفت‌‌
  • تا بدین جا بهر دینار آمدم ** چون رسیدم مست دیدار آمدم‌‌
  • بهر نان شخصی سوی نانوا دوید ** داد جان چون حسن نانوا را بدید 2785
  • بهر فرجه شد یکی تا گلستان ** فرجه‌‌ی او شد جمال باغبان‌‌
  • همچو اعرابی که آب از چه کشید ** آب حیوان از رخ یوسف چشید
  • رفت موسی کاتش آرد او به دست ** آتشی دید او که از آتش برست‌‌
  • جست عیسی تا رهد از دشمنان ** بردش آن جستن به چارم آسمان‌‌
  • دام آدم خوشه‌‌ی گندم شده ** تا وجودش خوشه‌‌ی مردم شده‌‌ 2790
  • باز آید سوی دام از بهر خور ** ساعد شه یابد و اقبال و فر
  • طفل شد مکتب پی کسب هنر ** بر امید مرغ با لطف پدر
  • پس ز مکتب آن یکی صدری شده ** ماهگانه داده و بدری شده‌‌