English    Türkçe    فارسی   

1
3096-3120

  • باز هستی تنگتر بود از خیال ** ز آن شود در وی قمر همچون هلال‌‌
  • باز هستی جهان حس و رنگ ** تنگتر آمد که زندانی است تنگ‌‌
  • علت تنگی است ترکیب و عدد ** جانب ترکیب حسها می‌‌کشد
  • ز آن سوی حس عالم توحید دان ** گر یکی خواهی بدان جانب بران‌‌
  • امر کن یک فعل بود و نون و کاف ** در سخن افتاد و معنی بود صاف‌‌ 3100
  • این سخن پایان ندارد باز گرد ** تا چه شد احوال گرگ اندر نبرد
  • ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت بی‌‌ادبی کرده بود
  • گرگ را بر کند سر آن سر فراز ** تا نماند دو سری‌‌و امتیاز
  • فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر ** چون نبودی مرده در پیش امیر
  • بعد از آن رو شیر با روباه کرد ** گفت این را بخش کن از بهر خورد
  • سجده کرد و گفت کاین گاو سمین ** چاشت خوردت باشد ای شاه گزین‌‌ 3105
  • و آن بز از بهر میان روز را ** یخنیی باشد شه پیروز را
  • و آن دگر خرگوش بهر شام هم ** شب چره‌‌ی این شاه با لطف و کرم‌‌
  • گفت ای روبه تو عدل افروختی ** این چنین قسمت ز کی آموختی‌‌
  • از کجا آموختی این ای بزرگ ** گفت ای شاه جهان از حال گرگ‌‌
  • گفت چون در عشق ما گشتی گرو ** هر سه را برگیر و بستان و برو 3110
  • روبها چون جملگی ما را شدی ** چونت آزاریم چون تو ما شدی‌‌
  • ما ترا و جمله اشکاران ترا ** پای بر گردون هفتم نه بر آ
  • چون گرفتی عبرت از گرگ دنی ** پس تو روبه نیستی شیر منی‌‌
  • عاقل آن باشد که عبرت گیرد از ** مرگ یاران در بلای محترز
  • روبه آن دم بر زبان صد شکر راند ** که مرا شیر از پی آن گرگ خواند 3115
  • گر مرا اول بفرمودی که تو ** بخش کن این را که بردی جان از او
  • پس سپاس او را که ما را در جهان ** کرد پیدا از پس پیشینیان‌‌
  • تا شنیدیم آن سیاستهای حق ** بر قرون ماضیه اندر سبق‌‌
  • تا که ما از حال آن گرگان پیش ** همچو روبه پاس خود داریم بیش‌‌
  • امت مرحومه زین رو خواندمان ** آن رسول حق و صادق در بیان‌‌ 3120