English    Türkçe    فارسی   

1
3291-3315

  • چون کند جان باژگونه پوستین ** چند واویلا بر آید اهل دین
  • بر دکان هر زرنما خندان شده ست ** ز آنکه سنگ امتحان پنهان شده ست‌‌
  • پرده ای ستار از ما بر مگیر ** باش اندر امتحان ما مجیر
  • قلب پهلو می‌‌زند با زر به شب ** انتظار روز می‌‌دارد ذهب‌‌
  • با زبان حال زر گوید که باش ** ای مزور تا بر آید روز فاش‌‌ 3295
  • صد هزاران سال ابلیس لعین ** بود ز ابدال و امیر المؤمنین‌‌
  • پنجه زد با آدم از نازی که داشت ** گشت رسوا همچو سرگین وقت چاشت‌‌
  • دعا کردن بلعم باعور که موسی و قومش را از این شهر که حصار داده‌‌اند بی‌‌مراد باز گردان‌‌
  • بلعم باعور را خلق جهان ** سغبه شد مانند عیسای زمان‌‌
  • سجده ناوردند کس را دون او ** صحت رنجور بود افسون او
  • پنجه زد با موسی از کبر و کمال ** آن چنان شد که شنیده ستی تو حال‌‌ 3300
  • صد هزار ابلیس و بلعم در جهان ** همچنین بوده ست پیدا و نهان‌‌
  • این دو را مشهور گردانید اله ** تا که باشد این دو بر باقی گواه‌‌
  • این دو دزد آویخت از دار بلند ** ور نه اندر قهر بس دزدان بدند
  • این دو را پرچم به سوی شهر برد ** کشتگان قهر را نتوان شمرد
  • نازنینی تو ولی در حد خویش ** الله الله پا منه از حد خویش‌‌ 3305
  • گر زنی بر نازنین تر از خودت ** در تگ هفتم زمین زیر آردت‌‌
  • قصه‌‌ی عاد و ثمود از بهر چیست ** تا بدانی کانبیا را نازکی است‌‌
  • این نشان خسف و قذف و صاعقه ** شد بیان عز نفس ناطقه‌‌
  • جمله حیوان را پی انسان بکش ** جمله انسان را بکش از بهر هش‌‌
  • هش چه باشد عقل کل هوشمند ** هوش جزوی هش بود اما نژند 3310
  • جمله حیوانات وحشی ز آدمی ** باشد از حیوان انسی در کمی‌‌
  • خون آنها خلق را باشد سبیل ** ز انکه وحشی‌‌اند از عقل جلیل‌‌
  • عزت وحشی بدین افتاد پست ** که مر انسان را مخالف آمده ست‌‌
  • پس چه عزت باشدت ای نادره ** چون شدی تو حمر مستنفرة
  • خر نشاید کشت از بهر صلاح ** چون شود وحشی شود خونش مباح‌‌ 3315