English    Türkçe    فارسی   

1
3311-3335

  • جمله حیوانات وحشی ز آدمی ** باشد از حیوان انسی در کمی‌‌
  • خون آنها خلق را باشد سبیل ** ز انکه وحشی‌‌اند از عقل جلیل‌‌
  • عزت وحشی بدین افتاد پست ** که مر انسان را مخالف آمده ست‌‌
  • پس چه عزت باشدت ای نادره ** چون شدی تو حمر مستنفرة
  • خر نشاید کشت از بهر صلاح ** چون شود وحشی شود خونش مباح‌‌ 3315
  • گر چه خر را دانش زاجر نبود ** هیچ معذورش نمی‌‌دارد ودود
  • پس چو وحشی شد از آن دم آدمی ** کی بود معذور ای یار سمی‌‌
  • لاجرم کفار را شد خون مباح ** همچو وحشی پیش نشاب و رماح‌‌
  • جفت و فرزندانشان جمله سبیل ** ز آنکه بی‌‌عقلند و مردود و ذلیل‌‌
  • باز عقلی کاو رمد از عقل عقل ** کرد از عقلی به حیوانات نقل‌‌ 3320
  • اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و آمیزی اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن‌‌
  • همچو هاروت و چو ماروت شهیر ** از بطر خوردند زهر آلود تیر
  • اعتمادی بودشان بر قدس خویش ** چیست بر شیر اعتماد گاومیش‌‌
  • گر چه او با شاخ صد چاره کند ** شاخ شاخش شیر نر پاره کند
  • گر شود پر شاخ همچون خار پشت ** شیر خواهد گاو را ناچار کشت‌‌
  • گر چه صرصر بس درختان می‌‌کند ** با گیاه تر وی احسان می‌‌کند 3325
  • بر ضعیفی گیاه آن باد تند ** رحم کرد ای دل تو از قوت ملند
  • تیشه را ز انبوهی شاخ درخت ** کی هراس آید ببرد لخت لخت‌‌
  • لیک بر برگی نکوبد خویش را ** جز که بر نیشی نکوبد نیش را
  • شعله را ز انبوهی هیزم چه غم ** کی رمد قصاب از خیل غنم‌‌
  • پیش معنی چیست صورت بس زبون ** چرخ را معنیش می‌‌دارد نگون‌‌ 3330
  • تو قیاس از چرخ دولابی بگیر ** گردشش از کیست از عقل مشیر
  • گردش این قالب همچون سپر ** هست از روح مستر ای پسر
  • گردش این باد از معنی اوست ** همچو چرخی کان اسیر آب جوست‌‌
  • جر و مد و دخل و خرج این نفس ** از که باشد جز ز جان پر هوس‌‌
  • گاه جیمش می‌‌کند گه حا و دال ** گاه صلحش می‌‌کند گاهی جدال‌‌ 3335