English    Türkçe    فارسی   

1
3457-3481

  • اسم خواندی رو مسمی را بجو ** مه به بالا دان نه اندر آب جو
  • گر ز نام و حرف خواهی بگذری ** پاک کن خود را ز خود هین یک سری‌‌
  • همچو آهن ز آهنی بی‌‌رنگ شو ** در ریاضت آینه‌‌ی بی‌‌زنگ شو
  • خویش را صافی کن از اوصاف خود ** تا ببینی ذات پاک صاف خود 3460
  • بینی اندر دل علوم انبیا ** بی‌‌کتاب و بی‌‌معید و اوستا
  • گفت پیغمبر که هست از امتم ** کاو بود هم گوهر و هم همتم‌‌
  • مر مرا ز آن نور بیند جانشان ** که من ایشان را همی‌‌بینم بدان‌‌
  • بی‌‌صحیحین و احادیث و رواه ** بلکه اندر مشرب آب حیات‌‌
  • سر امسینا لکردیا بدان ** راز اصبحنا عرابیا بخوان‌‌ 3465
  • ور مثالی خواهی از علم نهان ** قصه گو از رومیان و چینیان‌‌
  • قصه‌‌ی مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری‌‌
  • چینیان گفتند ما نقاش‌‌تر ** رومیان گفتند ما را کر و فر
  • گفت سلطان امتحان خواهم در این ** کز شماها کیست در دعوی گزین‌‌
  • اهل چین و روم چون حاضر شدند ** رومیان از بحث در مکث آمدند
  • چینیان گفتند یک خانه به ما ** خاص بسپارید و یک آن شما 3470
  • بود دو خانه مقابل دربدر ** ز آن یکی چینی ستد رومی دگر
  • چینیان صد رنگ از شه خواستند ** پس خزینه باز کرد آن ارجمند
  • هر صباحی از خزینه رنگها ** چینیان را راتبه بود از عطا
  • رومیان گفتند نی نقش و نه رنگ ** در خور آید کار را جز دفع زنگ‌‌
  • در فرو بستند و صیقل می‌‌زدند ** همچو گردون ساده و صافی شدند 3475
  • از دو صد رنگی به بی‌‌رنگی رهی است ** رنگ چون ابر است و بی‌‌رنگی مهی است‌‌
  • هر چه اندر ابر ضو بینی و تاب ** آن ز اختر دان و ماه و آفتاب‌‌
  • چینیان چون از عمل فارغ شدند ** از پی شادی دهلها می‌‌زدند
  • شه در آمد دید آن جا نقشها ** می‌‌ربود آن عقل را و فهم را
  • بعد از آن آمد به سوی رومیان ** پرده را بالا کشیدند از میان‌‌ 3480
  • عکس آن تصویر و آن کردارها ** زد بر این صافی شده دیوارها