English    Türkçe    فارسی   

1
3509-3533

  • یک به یک وامی‌‌شناسم خلق را ** همچو گندم من ز جو در آسیا
  • که بهشتی کیست و بیگانه کی است ** پیش من پیدا چو مار و ماهی است‌‌ 3510
  • این زمان پیدا شده بر این گروه ** یوم تبیض و تسود وجوه‌‌
  • پیش از این هر چند جان پر عیب بود ** در رحم بود و ز خلقان غیب بود
  • الشقی من شقی فی بطن الام ** من سمات الجسم یعرف حالهم‌‌
  • تن چو مادر طفل جان را حامله ** مرگ درد زادن است و زلزله‌‌
  • جمله جانهای گذشته منتظر ** تا چگونه زاید آن جان بطر 3515
  • زنگیان گویند خود از ماست او ** رومیان گویند بس زیباست او
  • چون بزاید در جهان جان و جود ** پس نماند اختلاف بیض و سود
  • گر بود زنگی برندش زنگیان ** روم را رومی برد هم از میان‌‌
  • تا نزاد او مشکلات عالم است ** آن که نازاده شناسد او کم است‌‌
  • او مگر ینظر بنور الله بود ** کاندرون پوست او را ره بود 3520
  • اصل آب نطفه اسپید است و خوش ** لیک عکس جان رومی و حبش‌‌
  • می‌‌دهد رنگ احسن التقویم را ** تا به اسفل می‌‌برد این نیم را
  • این سخن پایان ندارد باز ران ** تا نمانیم از قطار کاروان‌‌
  • یوم تبیض و تسود وجوه ** ترک و هندو شهره گردد ز آن گروه‌‌
  • در رحم پیدا نباشد هند و ترک ** چون که زاید بیندش زار و سترگ‌‌ 3525
  • جمله را چون روز رستاخیز من ** فاش می‌‌بینم عیان از مرد و زن‌‌
  • هین بگویم یا فرو بندم نفس ** لب گزیدش مصطفی یعنی که بس‌‌
  • یا رسول الله بگویم سر حشر ** در جهان پیدا کنم امروز نشر
  • هل مرا تا پرده‌‌ها را بر درم ** تا چو خورشیدی بتابد گوهرم‌‌
  • تا کسوف آید ز من خورشید را ** تا نمایم نخل را و بید را 3530
  • وا نمایم راز رستاخیز را ** نقد را و نقد قلب آمیز را
  • دستها ببریده اصحاب شمال ** وانمایم رنگ کفر و رنگ آل‌‌
  • واگشایم هفت سوراخ نفاق ** در ضیای ماه بی‌‌خسف و محاق‌‌