English    Türkçe    فارسی   

1
3614-3638

  • خواهد آن رحمت بتابد بر همه ** بر بد و نیک از عموم مرحمه‌‌
  • حق همی‌‌خواهد که هر میر و اسیر ** با رجا و خوف باشند و حذیر 3615
  • این رجا و خوف در پرده بود ** تا پس این پرده پرورده شود
  • چون دریدی پرده کو خوف و رجا ** غیب را شد کر و فری بر ملا
  • بر لب جو برد ظنی یک فتا ** که سلیمان است ماهی‌‌گیر ما
  • گر وی است این از چه فرد است و خفی است ** ور نه سیمای سلیمانیش چیست‌‌
  • اندر این اندیشه می‌‌بود او دو دل ** تا سلیمان گشت شاه و مستقل‌‌ 3620
  • دیو رفت از ملک و تخت او گریخت ** تیغ بختش خون آن شیطان بریخت‌‌
  • کرد در انگشت خود انگشتری ** جمع آمد لشکر دیو و پری‌‌
  • آمدند از بهر نظاره رجال ** در میانشان آن که بد صاحب خیال‌‌
  • چون در انگشتش بدید انگشتری ** رفت اندیشه و تحری یک سری‌‌
  • وهم آن گاه است کان پوشیده است ** این تحری از پی نادیده است‌‌ 3625
  • شد خیال غایب اندر سینه زفت ** چون که حاضر شد خیال او برفت‌‌
  • گر سمای نور بی‌‌باریده نیست ** هم زمین تار بی‌‌بالیده نیست‌‌
  • يؤمنون بالغيب می‌‌باید مرا ** ز آن ببستم روزن فانی سرا
  • چون شکافم آسمان را در ظهور ** چون بگویم هل تری فیها فطور
  • تا در این ظلمت تحری گسترند ** هر کسی رو جانبی می‌‌آورند 3630
  • مدتی معکوس باشد کارها ** شحنه را دزد آورد بر دارها
  • تا که بس سلطان و عالی همتی ** بنده‌‌ی بنده‌‌ی خود آید مدتی‌‌
  • بندگی در غیب آید خوب و گش ** حفظ غیب آید در استعباد خوش‌‌
  • کو که مدح شاه گوید پیش او ** تا که در غیبت بود او شرم رو
  • قلعه داری کز کنار مملکت ** دور از سلطان و سایه‌‌ی سلطنت‌‌ 3635
  • پاس دارد قلعه را از دشمنان ** قلعه نفروشد به مال بی‌‌کران‌‌
  • غایب از شه در کنار ثغرها ** همچو حاضر او نگه دارد وفا
  • پیش شه او به بود از دیگران ** که به خدمت حاضرند و جان فشان‌‌