English    Türkçe    فارسی   

1
600-624

  • ما چو شطرنجیم اندر برد و مات ** برد و مات ما ز تست ای خوش صفات‌‌ 600
  • ما که باشیم ای تو ما را جان جان ** تا که ما باشیم با تو در میان‌‌
  • ما عدمهاییم و هستیهای ما ** تو وجود مطلقی فانی نما
  • ما همه شیران ولی شیر علم ** حمله‌‌شان از باد باشد دم‌‌به‌‌دم‌‌
  • حمله شان پیدا و ناپیداست باد ** آن که ناپیداست هرگز کم مباد
  • باد ما و بود ما از داد تست ** هستی ما جمله از ایجاد تست‌‌ 605
  • لذت هستی نمودی نیست را ** عاشق خود کرده بودی نیست را
  • لذت انعام خود را وامگیر ** نقل و باده و جام خود را وامگیر
  • ور بگیری کیت جستجو کند ** نقش با نقاش چون نیرو کند
  • منگر اندر ما، مکن در ما نظر ** اندر اکرام و سخای خود نگر
  • ما نبودیم و تقاضامان نبود ** لطف تو ناگفته‌‌ی ما می‌‌شنود 610
  • نقش باشد پیش نقاش و قلم ** عاجز و بسته چو کودک در شکم‌‌
  • پیش قدرت خلق جمله بارگه ** عاجزان چون پیش سوزن کارگه‌‌
  • گاه نقشش دیو و گه آدم کند ** گاه نقشش شادی و گه غم کند
  • دست نه تا دست جنباند به دفع ** نطق نه تا دم زند در ضر و نفع‌‌
  • تو ز قرآن باز خوان تفسیر بیت ** گفت ایزد ما رميت إذ رمیت‌‌ 615
  • گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست ** ما کمان و تیر اندازش خداست‌‌
  • این نه جبر این معنی جباری است ** ذکر جباری برای زاری است‌‌
  • زاری ما شد دلیل اضطرار ** خجلت ما شد دلیل اختیار
  • گر نبودی اختیار این شرم چیست ** وین دریغ و خجلت و آزرم چیست‌‌
  • زجر استادان و شاگردان چراست ** خاطر از تدبیرها گردان چراست‌‌ 620
  • ور تو گویی غافل است از جبر او ** ماه حق پنهان کند در ابر رو
  • هست این را خوش جواب ار بشنوی ** بگذری از کفر و در دین بگروی‌‌
  • حسرت و زاری گه بیماری است ** وقت بیماری همه بیداری است‌‌
  • آن زمان که می‌‌شوی بیمار تو ** می‌‌کنی از جرم استغفار تو