English    Türkçe    فارسی   

1
629-653

  • هر که او بیدارتر پر دردتر ** هر که او آگاه‌‌تر رخ زردتر
  • گر ز جبرش آگهی زاریت کو ** بینش زنجیر جباریت کو 630
  • بسته در زنجیر چون شادی کند ** کی اسیر حبس آزادی کند
  • ور تو می‌‌بینی که پایت بسته‌‌اند ** بر تو سرهنگان شه بنشسته‌‌اند
  • پس تو سرهنگی مکن با عاجزان ** ز آن که نبود طبع و خوی عاجز آن‌‌
  • چون تو جبر او نمی‌‌بینی مگو ** ور همی‌‌بینی نشان دید کو
  • در هر آن کاری که میل استت بدان ** قدرت خود را همی‌‌بینی عیان‌‌ 635
  • و اندر آن کاری که میلت نیست ** و خواست خویش را جبری کنی کاین از خداست‌‌
  • انبیا در کار دنیا جبری‌‌اند ** کافران در کار عقبی جبری‌‌اند
  • انبیا را کار عقبی اختیار ** جاهلان را کار دنیا اختیار
  • ز آن که هر مرغی به سوی جنس خویش ** می‌‌پرد او در پس و جان پیش پیش‌‌
  • کافران چون جنس سجین آمدند ** سجن دنیا را خوش آیین آمدند 640
  • انبیا چون جنس علیین بدند ** سوی علیین جان و دل شدند
  • این سخن پایان ندارد لیک ما ** باز گوییم آن تمامی قصه را
  • نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت
  • آن وزیر از اندرون آواز داد ** کای مریدان از من این معلوم باد
  • که مرا عیسی چنین پیغام کرد ** کز همه یاران و خویشان باش فرد
  • روی در دیوار کن تنها نشین ** وز وجود خویش هم خلوت گزین‌‌ 645
  • بعد از این دستوری گفتار نیست ** بعد از این با گفت و گویم کار نیست‌‌
  • الوداع ای دوستان من مرده‌‌ام ** رخت بر چارم فلک بر برده‌‌ام‌‌
  • تا به زیر چرخ ناری چون حطب ** من نسوزم در عنا و در عطب‌‌
  • پهلوی عیسی نشینم بعد از این ** بر فراز آسمان چارمین‌‌
  • ولی عهد ساختن وزیر هر یک امیر را جدا جدا
  • و آن گهانی آن امیران را بخواند ** یک به یک تنها به هر یک حرف راند 650
  • گفت هر یک را به دین عیسوی ** نایب حق و خلیفه‌‌ی من توی‌‌
  • و آن امیران دگر اتباع تو ** کرد عیسی جمله را اشیاع تو
  • هر امیری کو کشید گردن بگیر ** یا بکش یا خود همی‌‌دارش اسیر