English    Türkçe    فارسی   

1
741-765

  • گر خبر خواهی از این دیگر خروج ** سوره بر خوان و السما ذات البروج‌‌
  • سنت بد کز شه اول بزاد ** این شه دیگر قدم بر وی نهاد
  • هر که او بنهاد ناخوش سنتی ** سوی او نفرین رود هر ساعتی‌‌
  • نیکوان رفتند و سنتها بماند ** وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند
  • تا قیامت هر که جنس آن بدان ** در وجود آید بود رویش بدان‌‌ 745
  • رگ رگ است این آب شیرین و آب شور ** در خلایق می‌‌رود تا نفخ صور
  • نیکوان را هست میراث از خوش‌‌آب ** آن چه میراث است أورثنا الکتاب‌‌
  • شد نیاز طالبان ار بنگری ** شعله‌‌ها از گوهر پیغمبری‌‌
  • شعله‌‌ها با گوهران گردان بود ** شعله آن جانب رود هم کان بود
  • نور روزن گرد خانه می‌‌دود ** ز آنکه خور برجی به برجی می‌‌رود 750
  • هر که را با اختری پیوستگی است ** مر و را با اختر خود هم تگی است‌‌
  • طالعش گر زهره باشد در طرب ** میل کلی دارد و عشق و طلب‌‌
  • ور بود مریخی خون‌‌ریز خو ** جنگ و بهتان و خصومت جوید او
  • اخترانند از ورای اختران ** که احتراق و نحس نبود اندر آن‌‌
  • سایران در آسمانهای دگر ** غیر این هفت آسمان معتبر 755
  • راسخان در تاب انوار خدا ** نی بهم پیوسته نی از هم جدا
  • هر که باشد طالع او ز آن نجوم ** نفس او کفار سوزد در رجوم‌‌
  • خشم مریخی نباشد خشم او ** منقلب رو غالب و مغلوب خو
  • نور غالب ایمن از نقص و غسق ** در میان اصبعین نور حق‌‌
  • حق فشاند آن نور را بر جانها ** مقبلان برداشته دامانها 760
  • و آن نثار نور را وایافته ** روی از غیر خدا بر تافته‌‌
  • هر که را دامان عشقی نابده ** ز آن نثار نور بی‌‌بهره شده‌‌
  • جزوها را رویها سوی کل است ** بلبلان را عشق با روی گل است‌‌
  • گاو را رنگ از برون و مرد را ** از درون جو رنگ سرخ و زرد را
  • رنگهای نیک از خم صفاست ** رنگ زشتان از سیاه‌‌آبه‌‌ی جفاست‌‌ 765