English    Türkçe    فارسی   

2
2211-2235

  • گفت حق استت بزن دستت رسید ** این سزای آن که از یاران برید
  • رجعت به قصه مریض و عیادت پیغامبر علیه السلام‏
  • این عیادت از برای این صله است ** وین صله از صد محبت حامله است‏
  • در عیادت شد رسول بی‏ندید ** آن صحابی را به حال نزع دید
  • چون شوی دور از حضور اولیا ** در حقیقت گشته‏ای دور از خدا
  • چون نتیجه هجر همراهان غم است ** کی فراق روی شاهان ز آن کم است‏ 2215
  • سایه شاهان طلب هر دم شتاب ** تا شوی ز آن سایه بهتر ز آفتاب‏
  • گر سفر داری بدین نیت برو ** ور حضر باشد از این غافل مشو
  • گفتن شیخی بایزید را که کعبه منم گرد من طوافی می‏کن‏
  • سوی مکه شیخ امت بایزید ** از برای حج و عمره می‏دوید
  • او به هر شهری که رفتی از نخست ** مر عزیزان را بکردی باز جست‏
  • گرد می‏گشتی که اندر شهر کیست ** کاو بر ارکان بصیرت متکی‏است‏ 2220
  • گفت حق اندر سفر هر جا روی ** باید اول طالب مردی شوی‏
  • قصد گنجی کن که این سود و زیان ** در تبع آید تو آن را فرع دان‏
  • هر که کارد قصد گندم باشدش ** کاه خود اندر تبع می‏آیدش‏
  • که بکاری بر نیاید گندمی ** مردمی جو مردمی جو مردمی‏
  • قصد کعبه کن چو وقت حج بود ** چون که رفتی مکه هم دیده شود 2225
  • قصد در معراج دید دوست بود ** در تبع عرش و ملایک هم نمود
  • حکایت‏
  • خانه‏ی نو ساخت روزی نو مرید ** پیر آمد خانه‏ی او را بدید
  • گفت شیخ آن نو مرید خویش را ** امتحان کرد آن نکو اندیش را
  • روزن از بهر چه کردی ای رفیق ** گفت تا نور اندر آید زین طریق‏
  • گفت آن فرع است این باید نیاز ** تا از این ره بشنوی بانگ نماز 2230
  • بایزید اندر سفر جستی بسی ** تا بیابد خضر وقت خود کسی‏
  • دید پیری با قدی همچون هلال ** دید در وی فر و گفتار رجال‏
  • دیده نابینا و دل چون آفتاب ** همچو پیلی دیده هندستان به خواب‏
  • چشم بسته خفته بیند صد طرب ** چون گشاید آن نبیند ای عجب‏
  • بس عجب در خواب روشن می‏شود ** دل درون خواب روزن می‏شود 2235