English    Türkçe    فارسی   

2
2708-2732

  • آدمی که علم الاسما بک است ** در تک چون برق این سگ بی‏تک است‏
  • از بهشت انداختش بر روی خاک ** چون سمک در شست او شد از سماک‏
  • نوحه‏ی إنا ظلمنا می‏زدی ** نیست دستان و فسونش را حدی‏ 2710
  • اندرون هر حدیث او شر است ** صد هزاران سحر در وی مضمر است‏
  • مردی مردان ببندد در نفس ** در زن و در مرد افروزد هوس‏
  • ای بلیس خلق سوز فتنه جو ** بر چی‏ام بیدار کردی راست گو
  • باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
  • گفت هر مردی که باشد بد گمان ** نشنود او راست را با صد نشان‏
  • هر درونی که خیال‏اندیش شد ** چون دلیل آری خیالش بیش شد 2715
  • چون سخن دروی رود علت شود ** تیغ غازی دزد را آلت شود
  • پس جواب او سکوت است و سکون ** هست با ابله سخن گفتن جنون‏
  • تو ز من با حق چه نالی ای سلیم ** تو بنال از شر آن نفس لئیم‏
  • تو خوری حلوا تو را دنبل شود ** تب بگیرد طبع تو مختل شود
  • بی‏گنه لعنت کنی ابلیس را ** چون نبینی از خود آن تلبیس را 2720
  • نیست از ابلیس از تست ای غوی ** که چو روبه سوی دنبه می‏دوی‏
  • چون که در سبزه ببینی دنبه را ** دام باشد این ندانی تو چرا
  • ز آن ندانی کت ز دانش دور کرد ** میل دنبه چشم و عقلت کور کرد
  • حبک الأشیاء یعمیک یصم ** نفسک السودا جنت لا تختصم‏
  • تو گنه بر من منه کژ مژ مبین ** من ز بد بیزارم و از حرص و کین‏ 2725
  • من بدی کردم پشیمانم هنوز ** انتظارم تا شبم آید به روز
  • متهم گشتم میان خلق من ** فعل خود بر من نهد هر مرد و زن‏
  • گرگ بی‏چاره اگر چه گرسنه است ** متهم باشد که او در طنطنه است‏
  • از ضعیفی چون نتاند راه رفت ** خلق گوید تخمه است از لوت زفت‏
  • باز الحاح کردن معاویه ابلیس را
  • گفت غیر راستی نرهاندت ** داد سوی راستی می‏خواندت‏ 2730
  • راست گو تا وارهی از چنگ من ** مکر ننشاند غبار جنگ من‏
  • گفت چون دانی دروغ و راست را ** ای خیال‏اندیش پر اندیشه‏ها