English    Türkçe    فارسی   

2
2795-2819

  • اندر آن حمله که نزدیک آمدش ** تا بدو اندر جهد دریابدش‏ 2795
  • دزد دیگر بانگ کردش که بیا ** تا ببینی این علامات بلا
  • زود باش و باز گرد ای مرد کار ** تا ببینی حال اینجا زار زار
  • گفت باشد کان طرف دزدی بود ** گر نگردم زود این بر من رود
  • در زن و فرزند من دستی زند ** بستن این دزد سودم کی کند
  • این مسلمان از کرم می‏خواندم ** گر نگردم زود پیش آید ندم‏ 2800
  • بر امید شفقت آن نیک خواه ** دزد را بگذاشت باز آمد به راه‏
  • گفت ای یار نکو احوال چیست ** این فغان و بانگ تو از دست کیست‏
  • گفت اینک بین نشان پای دزد ** این طرف رفته ست دزد زن بمزد
  • نک نشان پای دزد قلتبان ** در پی او رو بدین نقش و نشان‏
  • گفت ای ابله چه می‏گویی مرا ** من گرفته بودم آخر مر و را 2805
  • دزد را از بانگ تو بگذاشتم ** من تو خر را آدمی پنداشتم‏
  • این چه ژاژست و چه هرزه ای فلان ** من حقیقت یافتم چه بود نشان‏
  • گفت من از حق نشانت می‏دهم ** این نشان است از حقیقت آگهم‏
  • گفت طراری تو یا خود ابلهی ** بلکه تو دزدی و زین حال آگهی‏
  • خصم خود را می‏کشیدم من کشان ** تو رهانیدی و را کاینک نشان‏ 2810
  • تو جهت گو من برونم از جهات ** در وصال آیات کو یا بینات‏
  • صنع بیند مرد محجوب از صفات ** در صفات آن است کاو گم کرد ذات‏
  • واصلان چون غرق ذاتند ای پسر ** کی کنند اندر صفات او نظر
  • چون که اندر قعر جو باشد سرت ** کی به رنگ آب افتد منظرت‏
  • ور به رنگ آب باز آیی ز قعر ** پس پلاسی بستدی دادی تو شعر 2815
  • طاعت عامه گناه خاصگان ** وصلت عامه حجاب خاص دان‏
  • مر وزیری را کند شه محتسب ** شه عدوی او بود نبود محب‏
  • هم گناهی کرده باشد آن وزیر ** بی‏سبب نبود تغیر ناگزیر
  • آن که ز اول محتسب بد خود و را ** بخت و روزی آن بده ست از ابتدا