English    Türkçe    فارسی   

2
336-360

  • لطف شه جان را جنایت جو کند ** ز آنکه شه هر زشت را نیکو کند
  • رو مکن زشتی که نیکیهای ما ** زشت آمد پیش آن زیبای ما
  • خدمت خود را سزا پنداشتی ** تو لوای جرم از آن افراشتی‏
  • چون ترا ذکر و دعا دستور شد ** ز آن دعاکردن دلت مغرور شد
  • هم سخن دیدی تو خود را با خدا ** ای بسا کاو زین گمان افتد جدا 340
  • گر چه با تو شه نشیند بر زمین ** خویشتن بشناس و نیکوتر نشین‏
  • باز گفت ای شه پشیمان می‏شوم ** توبه کردم نو مسلمان می‏شوم‏
  • آن که تو مستش کنی و شیر گیر ** گر ز مستی کج رود عذرش پذیر
  • گر چه ناخن رفت چون باشی مرا ** بر کنم من پرچم خورشید را
  • ور چه پرم رفت چون بنوازیم ** چرخ بازی گم کند در بازیم‏ 345
  • گر کمر بخشیم که را بر کنم ** گر دهی کلکی علمها بشکنم‏
  • آخر از پشه نه کم باشد تنم ** ملک نمرودی به پر بر هم زنم‏
  • در ضعیفی تو مرا بابیل گیر ** هر یکی خصم مرا چون پیل گیر
  • قدر فندق افکنم بندق حریق ** بندقم در فعل صد چون منجنیق‏
  • موسی آمد در وغا با یک عصاش ** زد بر آن فرعون و بر شمشیرهاش‏ 350
  • هر رسولی یک تنه کان در زده ست ** بر همه آفاق تنها بر زده ست‏
  • نوح چون شمشیر در خواهید ازو ** موج طوفان گشت از او شمشیر خو
  • احمدا خود کیست اسپاه زمین ** ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین‏
  • تا بداند سعد و نحس بی‏خبر ** دور تست این دور نه دور قمر
  • دور تست ایرا که موسای کلیم ** آرزو می‏برد زین دورت مقیم‏ 355
  • چون که موسی رونق دور تو دید ** کاندر او صبح تجلی می‏دمید
  • گفت یا رب آن چه دور رحمت است ** بر گذشت از رحمت آن جا رویت است‏
  • غوطه ده موسای خود را در بحار ** از میان دوره‏ی احمد بر آر
  • گفت یا موسی بدان بنمودمت ** راه آن خلوت بدان بگشودمت‏
  • که تو ز آن دوری درین دور ای کلیم ** پا بکش زیرا دراز است این گلیم‏ 360