English    Türkçe    فارسی   

2
3414-3438

  • گفت پیر آن دم مرید خویش را ** رو برای من بجو می ای کیا
  • که مرا رنجی است مضطر گشته‏ام ** من ز رنج از مخمصه بگذشته‏ام‏ 3415
  • در ضرورت هست هر مردار پاک ** بر سر منکر ز لعنت باد خاک‏
  • گرد خمخانه بر آمد آن مرید ** بهر شیخ از هر خمی او می‏چشید
  • در همه خمخانه‏ها او می ندید ** گشته بد پر از عسل خم نبید
  • گفت ای رندان چه حال است این چه کار ** هیچ خمی در نمی‏بینم عقار
  • جمله رندان نزد آن شیخ آمدند ** چشم گریان دست بر سر می‏زدند 3420
  • در خرابات آمدی شیخ اجل ** جمله می‏ها از قدومت شد عسل‏
  • کرده ای مبدل تو می را از حدث ** جان ما را هم بدل کن از خبث‏
  • گر شود عالم پر از خون مال مال ** کی خورد بنده‏ی خدا الا حلال‏
  • گفتن عایشه مصطفی را علیه السلام که تو بی‏مصلا به هر جا نماز می‏کنی چون است‏
  • عایشه روزی به پیغمبر بگفت ** یا رسول الله تو پیدا و نهفت‏
  • هر کجا یابی نمازی می‏کنی ** می‏دود در خانه ناپاک و دنی‏ 3425
  • مستحاضه و طفل و آلوده‏ی پلید ** کرد مستعمل به هر جا که رسید
  • گفت پیغمبر که از بهر مهان ** حق نجس را پاک گرداند بدان‏
  • سجده‏گاهم را از آن رو لطف حق ** پاک گردانید تا هفتم طبق‏
  • هان و هان ترک حسد کن با شهان ** ور نه ابلیسی شوی اندر جهان‏
  • کاو اگر زهری خورد شهدی شود ** تو اگر شهدی خوری زهری بود 3430
  • کاو بدل گشت و بدل شد کار او ** لطف گشت و نور شد هر نار او
  • قوت حق بود مر بابیل را ** ور نه مرغی چون کشد مر پیل را
  • لشکری را مرغکی چندی شکست ** تا بدانی کان صلابت از حق است‏
  • گر تو را وسواس آید زین قبیل ** رو بخوان تو سوره‏ی اصحاب فیل‏
  • ور کنی با او مری و همسری ** کافرم دان گر تو ز ایشان سر بری‏ 3435
  • کشیدن موش مهار شتر را و متعجب شدن موش در خود
  • موشکی در کف مهار اشتری ** در ربود و شد روان او از مری‏
  • اشتر از چستی که با او شد روان ** موش غره شد که هستم پهلوان‏
  • بر شتر زد پرتو اندیشه‏اش ** گفت بنمایم ترا تو باش خوش‏