English    Türkçe    فارسی   

2
3572-3596

  • هر که در وی لقمه شد نور جلال ** هر چه خواهد تا خورد او را حلال‏
  • بیان دعویی که عین آن دعوی گواه صدق خویش است‏
  • گر تو هستی آشنای جان من ** نیست دعوی گفت معنی لان من‏
  • گر بگویم نیم شب پیش توام ** هین مترس از شب که من خویش توام‏
  • این دو دعوی پیش تو معنی بود ** چون شناسی بانگ خویشاوند خود 3575
  • پیشی و خویشی دو دعوی بود لیک ** هر دو معنی بود پیش فهم نیک‏
  • قرب آوازش گواهی می‏دهد ** کاین دم از نزدیک یاری می‏جهد
  • لذت آواز خویشاوند نیز ** شد گوا بر صدق آن خویش عزیز
  • باز بی‏الهام احمق کاو ز جهل ** می‏نداند بانگ بیگانه ز اهل‏
  • پیش او دعوی بود گفتار او ** جهل او شد مایه‏ی انکار او 3580
  • پیش زیرک کاندرونش نورهاست ** عین این آواز معنی بود راست‏
  • یا به تازی گفت یک تازی زبان ** که همی‏دانم زبان تازیان‏
  • عین تازی گفتنش معنی بود ** گر چه تازی گفتنش دعوی بود
  • یا نویسد کاتبی بر کاغذی ** کاتب و خط خوانم و من ابجدی‏
  • این نوشته گر چه خود دعوی بود ** هم نوشته شاهد معنی بود 3585
  • یا بگوید صوفیی دیدی تو دوش ** در میان خواب سجاده به دوش‏
  • من بدم آن و آن چه گفتم خواب در ** با تو اندر خواب در شرح نظر
  • گوش کن چون حلقه اندر گوش کن ** آن سخن را پیشوای هوش کن‏
  • چون ترا یاد آید آن خواب این سخن ** معجز نو باشد و زر کهن‏
  • گر چه دعوی می‏نماید این ولی ** جان صاحب واقعه گوید بلی‏ 3590
  • پس چو حکمت ضاله‏ی مومن بود ** آن ز هر که بشنود موقن بود
  • چون که خود را پیش او یابد فقط ** چون بود شک چون کند او را غلط
  • تشنه‏ای را چون بگویی تو شتاب ** در قدح آب است بستان زود آب‏
  • هیچ گوید تشنه کاین دعوی است رو ** از برم ای مدعی مهجور شو
  • یا گواه و حجتی بنما که این ** جنس آب است و از آن ماء معین‏ 3595
  • یا به طفل شیر مادر بانگ زد ** که بیا من مادرم هان ای ولد