English    Türkçe    فارسی   

3
107-131

  • گوشتهای بندگان حق خوری ** غیبت ایشان کنی کیفر بری
  • هان که بویای دهانتان خالقست ** کی برد جان غیر آن کو صادقست
  • وای آن افسوسیی کش بوی‌گیر ** باشد اندر گور منکر یا نکیر
  • نه دهان دزدیدن امکان زان مهان ** نه دهان خوش کردن از دارودهان 110
  • آب و روغن نیست مر روپوش را ** راه حیلت نیست عقل و هوش را
  • چند کوبد زخمهای گرزشان ** بر سر هر ژاژخا و مرزشان
  • گرز عزرائیل را بنگر اثر ** گر نبینی چوب و آهن در صور
  • هم بصورت می‌نماید گه گهی ** زان همان رنجور باشد آگهی
  • گوید آن رنجور ای یاران من ** چیست این شمشیر بر ساران من 115
  • ما نمی‌بینیم باشد این خیال ** چه خیالست این که این هست ارتحال
  • چه خیالست این که این چرخ نگون ** از نهیب این خیالی شد کنون
  • گرزها و تیغها محسوس شد ** پیش بیمار و سرش منکوس شد
  • او همی‌بیند که آن از بهر اوست ** چشم دشمن بسته زان و چشم دوست
  • حرص دنیا رفت و چشمش تیز شد ** چشم او روشن گه خون‌ریز شد 120
  • مرغ بی‌هنگام شد آن چشم او ** از نتیجه‌ی کبر او و خشم او
  • سر بریدن واجب آید مرغ را ** کو بغیر وقت جنباند درا
  • هر زمان نزعیست جزو جانت را ** بنگر اندر نزع جان ایمانت را
  • عمر تو مانند همیان زرست ** روز و شب مانند دینار اشمرست
  • می‌شمارد می‌دهد زر بی وقوف ** تا که خالی گردد و آید خسوف 125
  • گر ز که بستانی و ننهی بجای ** اندر آید کوه زان دادن ز پای
  • پس بنه بر جای هر دم را عوض ** تا ز واسجد واقترب یابی غرض
  • در تمامی کارها چندین مکوش ** جز به کاری که بود در دین مکوش
  • عاقبت تو رفت خواهی ناتمام ** کارهاات ابتر و نان تو خام
  • وان عمارت کردن گور و لحد ** نه به سنگست و به چوب و نه لبد 130
  • بلک خود را در صفا گوری کنی ** در منی او کنی دفن منی