English    Türkçe    فارسی   

3
1113-1137

  • آن نصیب جان بی‌خویشان بود ** چونک با خویش‌اند پیدا کی شود
  • خفته‌ی بیدار باید پیش ما ** تا به بیداری ببیند خوابها
  • دشمن این خواب خوش شد فکر خلق ** تا نخسپد فکرتش بستست حلق 1115
  • حیرتی باید که روبد فکر را ** خورده حیرت فکر را و ذکر را
  • هر که کاملتر بود او در هنر ** او بمعنی پس بصورت پیشتر
  • راجعون گفت و رجوع این سان بود ** که گله وا گردد و خانه رود
  • چونک واگردید گله از ورود ** پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود
  • پیش افتد آن بز لنگ پسین ** اضحک الرجعی وجوه العابسین 1120
  • از گزافه کی شدند این قوم لنگ ** فخر را دادند و بخریدند ننگ
  • پا شکسته می‌روند این قوم حج ** از حرج راهیست پنهان تا فرج
  • دل ز دانشها بشستند این فریق ** زانک این دانش نداند آن طریق
  • دانشی باید که اصلش زان سرست ** زانک هر فرعی به اصلش رهبرست
  • هر پری بر عرض دریا کی پرد ** تا لدن علم لدنی می‌برد 1125
  • پس چرا علمی بیاموزی به مرد ** کش بباید سینه را زان پاک کرد
  • پس مجو پیشی ازین سر لنگ باش ** وقت وا گشتن تو پیش آهنگ باش
  • آخرون السابقون باش ای ظریف ** بر شجر سابق بود میوه‌ی طریف
  • گرچه میوه آخر آید در وجود ** اولست او زانک او مقصود بود
  • چون ملایک گوی لا علم لنا ** تا بگیرد دست تو علمتنا 1130
  • گر درین مکتب ندانی تو هجا ** همچو احمد پری از نور حجی
  • گر نباشی نامدار اندر بلاد ** گم نه‌ای الله اعلم بالعباد
  • اندر آن ویران که آن معروف نیست ** از برای حفظ گنجینه‌ی زریست
  • موضع معروف کی بنهند گنج ** زین قبل آمد فرج در زیر رنج
  • خاطر آرد بس شکال اینجا ولیک ** بسکلد اشکال را استور نیک 1135
  • هست عشقش آتشی اشکال‌سوز ** هر خیالی را بروبد نور روز
  • هم از آن سو جو جواب ای مرتضا ** کین سال آمد از آن سو مر ترا