English    Türkçe    فارسی   

3
1189-1213

  • ور نتانی هان و هان آن ایزدیست ** او رسول ذوالجلال و مهتدیست
  • گر جهان فرعون گیرد شرق و غرب ** سرنگون آید خدا آنگاه حرب 1190
  • این نشان راست دادم جان باب ** بر نویس الله اعلم بالصواب
  • جان بابا چون بخسپد ساحری ** سحر و مکرش را نباشد رهبری
  • چونک چوپان خفت گرگ آمن شود ** چونک خفت آن جهد او ساکن شود
  • لیک حیوانی که چوپانش خداست ** گرگ را آنجا امید و ره کجاست
  • جادوی که حق کند حقست و راست ** جادوی خواندن مر آن حق را خطاست 1195
  • جان بابا این نشان قاطعست ** گر بمیرد نیز حقش رافعست
  • تشبیه کردن قرآن مجید را به عصای موسی و وفات مصطفی را علیه السلام نمودن بخواب موسی و قاصدان تغییر قرآن را با آن دو ساحر بچه کی قصد بردن عصا کردند چو موسی را خفته یافتند
  • مصطفی را وعده کرد الطاف حق ** گر بمیری تو نمیرد این سبق
  • من کتاب و معجزه‌ت را رافعم ** بیش و کم‌کن را ز قرآن مانعم
  • من ترا اندر دو عالم حافظم ** طاعنان را از حدیثت رافضم
  • کس نتاند بیش و کم کردن درو ** تو به از من حافظی دیگر مجو 1200
  • رونقت را روز روز افزون کنم ** نام تو بر زر و بر نقره زنم
  • منبر و محراب سازم بهر تو ** در محبت قهر من شد قهر تو
  • نام تو از ترس پنهان می‌گوند ** چون نماز آرند پنهان می‌شوند
  • از هراس وترس کفار لعین ** دینت پنهان می‌شود زیر زمین
  • من مناره پر کنم آفاق را ** کور گردانم دو چشم عاق را 1205
  • چاکرانت شهرها گیرند و جاه ** دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه
  • تا قیامت باقیش داریم ما ** تو مترس از نسخ دین ای مصطفی
  • ای رسول ما تو جادو نیستی ** صادقی هم‌خرقه‌ی موسیستی
  • هست قرآن مر تو را همچون عصا ** کفرها را در کشد چون اژدها
  • تو اگر در زیر خاکی خفته‌ای ** چون عصایش دان تو آنچ گفته‌ای 1210
  • قاصدان را بر عصایش دست نی ** تو بخسپ ای شه مبارک خفتنی
  • تن بخفته نور تو بر آسمان ** بهر پیکار تو زه کرده کمان
  • فلسفی و آنچ پوزش می‌کند ** قوس نورت تیردوزش می‌کند