English    Türkçe    فارسی   

3
129-153

  • عاقبت تو رفت خواهی ناتمام ** کارهاات ابتر و نان تو خام
  • وان عمارت کردن گور و لحد ** نه به سنگست و به چوب و نه لبد 130
  • بلک خود را در صفا گوری کنی ** در منی او کنی دفن منی
  • خاک او گردی و مدفون غمش ** تا دمت یابد مددها از دمش
  • گورخانه و قبه‌ها و کنگره ** نبود از اصحاب معنی آن سره
  • بنگر اکنون زنده اطلس‌پوش را ** هیچ اطلس دست گیرد هوش را
  • در عذاب منکرست آن جان او ** گزدم غم دل دل غمدان او 135
  • از برون بر ظاهرش نقش و نگار ** وز درون ز اندیشه‌ها او زار زار
  • و آن یکی بینی در آن دلق کهن ** چون نبات اندیشه و شکر سخن
  • بازگشتن به حکایت پیل
  • گفت ناصح بشنوید این پند من ** تا دل و جانتان نگردد ممتحن
  • با گیاه و برگها قانع شوید ** در شکار پیل‌بچگان کم روید
  • من برون کردم ز گردن وام نصح ** جز سعادت کی بود انجام نصح 140
  • من به تبلیغ رسالت آمدم ** تا رهانم مر شما را از ندم
  • هین مبادا که طمع رهتان زند ** طمع برگ از بیخهاتان بر کند
  • این بگفت و خیربادی کرد و رفت ** گشت قحط و جوعشان در راه زفت
  • ناگهان دیدند سوی جاده‌ای ** پور پیلی فربهی نو زاده‌ای
  • اندر افتادند چون گرگان مست ** پاک خوردندش فرو شستند دست 145
  • آن یکی همره نخورد و پند داد ** که حدیث آن فقیرش بود یاد
  • از کبابش مانع آمد آن سخن ** بخت نو بخشد ترا عقل کهن
  • پس بیفتادند و خفتند آن همه ** وان گرسنه چون شبان اندر رمه
  • دید پیلی سهمناکی می‌رسید ** اولا آمد سوی حارس دوید
  • بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار ** هیچ بویی زو نیامد ناگوار 150
  • چند باری گرد او گشت و برفت ** مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت
  • مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد ** بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد
  • از کباب پیل‌زاده خورده بود ** بر درانید و بکشتش پیل زود