English    Türkçe    فارسی   

3
1304-1328

  • خود چه جای حد بیداریست و خواب ** دم مزن والله اعلم بالصواب
  • دم مزن تا بشنوی از دم ز نان ** آنچ نامد در زبان و در بیان 1305
  • دم مزن تا بشنوی زان آفتاب ** آنچ نامد درکتاب و در خطاب
  • دم مزن تا دم زند بهر تو روح ** آشنا بگذار در کشتی نوح
  • همچو کنعان کشنا می‌کرد او ** که نخواهم کشتی نوح عدو
  • هی بیا در کشتی بابا نشین ** تا نگردی غرق طوفان ای مهین
  • گفت نه من آشنا آموختم ** من بجز شمع تو شمع افروختم 1310
  • هین مکن کین موج طوفان بلاست ** دست و پا و آشنا امروز لاست
  • باد قهرست و بلای شمع کش ** جز که شمع حق نمی‌پاید خمش
  • گفت نه رفتم برآن کوه بلند ** عاصمست آن که مرا از هر گزند
  • هین مکن که کوه کاهست این زمان ** جز حبیب خویش را ندهد امان
  • گفت من کی پند تو بشنوده‌ام ** که طمع کردی که من زین دوده‌ام 1315
  • خوش نیامد گفت تو هرگز مرا ** من بری‌ام از تو در هر دو سرا
  • هین مکن بابا که روز ناز نیست ** مر خدا را خویش وانباز نیست
  • تا کنون کردی واین دم نازکیست ** اندرین درگاه گیرا ناز کیست
  • لم یلد لم یولدست او از قدم ** نه پدر دارد نه فرزند و نه عم
  • ناز فرزندان کجا خواهد کشید ** ناز بابایان کجا خواهد شنید 1320
  • نیستم مولود پیراکم بناز ** نیستم والد جوانا کم گراز
  • نیستم شوهر نیم من شهوتی ** ناز را بگذار اینجا ای ستی
  • جز خضوع و بندگی و اضطرار ** اندرین حضرت ندارد اعتبار
  • گفت بابا سالها این گفته‌ای ** باز می‌گویی بجهل آشفته‌ای
  • چند ازینها گفته‌ای با هرکسی ** تا جواب سرد بشنودی بسی 1325
  • این دم سرد تو در گوشم نرفت ** خاصه اکنون که شدم دانا و زفت
  • گفت بابا چه زیان دارد اگر ** بشنوی یکبار تو پند پدر
  • همچنین می‌گفت او پند لطیف ** همچنان می‌گفت او دفع عنیف