English    Türkçe    فارسی   

3
1486-1510

  • ناگهان در خانه‌اش گاوی دوید ** شاخ زد بشکست دربند و کلید
  • گاو گستاخ اندر آن خانه بجست ** مرد در جست و قوایمهاش بست
  • پس گلوی گاو ببرید آن زمان ** بی توقف بی تامل بی امان
  • چون سرش ببرید شد سوی قصاب ** تا اهابش بر کند در دم شتاب
  • عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن
  • ای تقاضاگر درون همچون جنین ** چون تقاضا می‌کنی اتمام این 1490
  • سهل گردان ره نما توفیق ده ** یا تقاضا را بهل بر ما منه
  • چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی ** زر ببخشش در سر ای شاه غنی
  • بی تو نظم و قافیه شام و سحر ** زهره کی دارد که آید در نظر
  • نظم و تجنیس و قوافی ای علیم ** بنده‌ی امر توند از ترس و بیم
  • چون مسبح کرده‌ای هر چیز را ** ذات بی تمییز و با تمییز را 1495
  • هر یکی تسبیح بر نوعی دگر ** گوید و از حال آن این بی‌خبر
  • آدمی منکر ز تسبیح جماد ** و آن جماد اندر عبادت اوستاد
  • بلک هفتاد و دو ملت هر یکی ** بی‌خبر از یکدگر واندر شکی
  • چون دو ناطق را ز حال همدگر ** نیست آگه چون بود دیوار و در
  • چون من از تسبیح ناطق غافلم ** چون بداند سبحه‌ی صامت دلم 1500
  • هست سنی را یکی تسبیح خاص ** هست جبری را ضد آن در مناص
  • سنی از تسبیح جبری بی‌خبر ** جبری از تسبیح سنی بی اثر
  • این همی‌گوید که آن ضالست و گم ** بی‌خبر از حال او وز امر قم
  • و آن همی گوید که این را چه خبر ** جنگشان افکند یزدان از قدر
  • گوهر هر یک هویدا می‌کند ** جنس از ناجنس پیدا می‌کند 1505
  • قهر را از لطف داند هر کسی ** خواه دانا خواه نادان یا خسی
  • لیک لطفی قهر در پنهان شده ** یا که قهری در دل لطف آمده
  • کم کسی داند مگر ربانیی ** کش بود در دل محک جانیی
  • باقیان زین دو گمانی می‌برند ** سوی لانه‌ی خود به یک پر می‌پرند
  • بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم
  • علم را دو پر گمان را یک پرست ** ناقص آمد ظن به پرواز ابترست 1510