English    Türkçe    فارسی   

3
1515-1539

  • با دو پر بر می‌پرد چون جبرئیل ** بی گمان و بی مگر بی قال و قیل 1515
  • گر همه عالم بگویندش توی ** بر ره یزدان و دین مستوی
  • او نگردد گرم‌تر از گفتشان ** جان طاق او نگردد جفتشان
  • ور همه گویند او را گم‌رهی ** کوه پنداری و تو برگ کهی
  • او نیفتد در گمان از طعنشان ** او نگردد دردمند از ظعنشان
  • بلک گر دریا و کوه آید بگفت ** گویدش با گم‌رهی گشتی تو جفت 1520
  • هیچ یک ذره نیفتد در خیال ** یا به طعن طاعنان رنجورحال
  • مثال رنجور شدن آدمی بوهم تعظیم خلق و رغبت مشتریان بوی و حکایت معلم
  • کودکان مکتبی از اوستاد ** رنج دیدند از ملال و اجتهاد
  • مشورت کردند در تعویق کار ** تا معلم در فتد در اضطرار
  • چون نمی‌آید ورا رنجوریی ** که بگیرد چند روز او دوریی
  • تا رهیم از حبس و تنگی و ز کار ** هست او چون سنگ خارا بر قرار 1525
  • آن یکی زیرکتر این تدبیر کرد ** که بگوید اوستا چونی تو زرد
  • خیر باشد رنگ تو بر جای نیست ** این اثر یا از هوا یا از تبیست
  • اندکی اندر خیال افتد ازین ** تو برادر هم مدد کن این‌چنین
  • چون درآیی از در مکتب بگو ** خیر باشد اوستا احوال تو
  • آن خیالش اندکی افزون شود ** کز خیالی عاقلی مجنون شود 1530
  • آن سوم و آن چارم و پنجم چنین ** در پی ما غم نمایند و حنین
  • تا چو سی کودک تواتر این خبر ** متفق گویند یابد مستقر
  • هر یکی گفتش که شاباش ای ذکی ** باد بختت بر عنایت متکی
  • متفق گشتند در عهد وثیق ** که نگرداند سخن را یک رفیق
  • بعد از آن سوگند داد او جمله را ** تا که غمازی نگوید ماجرا 1535
  • رای آن کودک بچربید از همه ** عقل او در پیش می‌رفت از رمه
  • آن تفاوت هست در عقل بشر ** که میان شاهدان اندر صور
  • زین قبل فرمود احمد در مقال ** در زبان پنهان بود حسن رجال
  • عقول خلق متفاوتست در اصل فطرت و نزد معتزله متساویست تفاوت عقول از تحصیل علم است
  • اختلاف عقلها در اصل بود ** بر وفاق سنیان باید شنود