English    Türkçe    فارسی   

3
1587-1611

  • چون همی‌خواندند گفت ای کودکان ** بانگ ما استاد را دارد زیان
  • درد سر افزاید استا را ز بانگ ** ارزد این کو درد یابد بهر دانگ
  • گفت استا راست می‌گوید روید ** درد سر افزون شدم بیرون شوید
  • خلاص یافتن کودکان از مکتب بدین مکر
  • سجده کردند و بگفتند ای کریم ** دور بادا از تو رنجوری و بیم 1590
  • پس برون جستند سوی خانه‌ها ** همچو مرغان در هوای دانه‌ها
  • مادرانشان خشمگین گشتند و گفت ** روز کتاب و شما با لهو جفت
  • عذر آوردند کای مادر تو بیست ** این گناه از ما و از تقصیر نیست
  • از قضای آسمان استاد ما ** گشت رنجور و سقیم و مبتلا
  • مادران گفتند مکرست و دروغ ** صد دروغ آرید بهر طمع دوغ 1595
  • ما صباح آییم پیش اوستا ** تا ببینیم اصل این مکر شما
  • کودکان گفتند بسم الله روید ** بر دروغ و صدق ما واقف شوید
  • رفتن مادران کودکان به عیادت اوستاد
  • بامدادان آمدند آن مادران ** خفته استا همچو بیمار گران
  • هم عرق کرده ز بسیاری لحاف ** سر ببسته رو کشیده در سجاف
  • آه آهی می‌کند آهسته او ** جملگان گشتند هم لا حول‌گو 1600
  • خیر باشد اوستاد این درد سر ** جان تو ما را نبودست زین خبر
  • گفت من هم بی‌خبر بودم ازین ** آگهم مادر غران کردند هین
  • من بدم غافل بشغل قال و قیل ** بود در باطن چنین رنجی ثقیل
  • چون بجد مشغول باشد آدمی ** او ز دید رنج خود باشد عمی
  • از زنان مصر یوسف شد سمر ** که ز مشغولی بشد زیشان خبر 1605
  • پاره پاره کرده ساعدهای خویش ** روح واله که نه پس بیند نه پیش
  • ای بسا مرد شجاع اندر حراب ** که ببرد دست یا پایش ضراب
  • او همان دست آورد در گیر و دار ** بر گمان آنک هست او بر قرار
  • خود ببیند دست رفته در ضرر ** خون ازو بسیار رفته بی‌خبر
  • در بیان آنک تن روح را چون لباسی است و این دست آستین دست روحست واین پای موزه‌ی پای روحست
  • تا بدانی که تن آمد چون لباس ** رو بجو لابس لباسی را ملیس 1610
  • روح را توحید الله خوشترست ** غیر ظاهر دست و پای دیگرست