English    Türkçe    فارسی   

3
1638-1662

  • زین سبب فرمود استثنا کنید ** گر خدا خواهد به پیمان بر زنید
  • هر زمان دل را دگر میلی دهم ** هرنفس بر دل دگر داغی نهم
  • کل اصباح لنا شان جدید ** کل شیء عن مرادی لا یحید 1640
  • در حدیث آمد که دل همچون پریست ** در بیابانی اسیر صرصریست
  • باد پر را هر طرف راند گزاف ** گه چپ و گه راست با صد اختلاف
  • در حدیث دیگر این دل دان چنان ** کب جوشان ز آتش اندر قازغان
  • هر زمان دل را دگر رایی بود ** آن نه از وی لیک از جایی بود
  • پس چرا آمن شوی بر رای دل ** عهد بندی تا شوی آخر خجل 1645
  • این هم از تاثیر حکمست و قدر ** چاه می‌بیینی و نتوانی حذر
  • نیست خود ازمرغ پران این عجب ** که نبیند دام و افتد در عطب
  • این عجب که دام بیند هم وتد ** گر بخواهد ور نخواهد می‌فتد
  • چشم باز و گوش باز و دام پیش ** سوی دامی می‌پرد با پر خویش
  • تشبیه بند و دام قضا به صورت پنهان به اثر پیدا
  • بینی اندر دلق مهتر زاده‌ای ** سر برهنه در بلا افتاده‌ای 1650
  • در هوای نابکاری سوخته ** اقمشه و املاک خود بفروخته
  • خان و مان رفته شده بدنام و خوار ** کام دشمن می‌رود ادبیروار
  • زاهدی بیند بگوید ای کیا ** همتی می‌دار از بهر خدا
  • کاندرین ادبار زشت افتاده‌ام ** مال و زر و نعمت از کف داده‌ام
  • همتی تا بوک من زین وا رهم ** زین گل تیره بود که بر جهم 1655
  • این دعا می‌خواهد او از عام و خاص ** کالخلاص و الخلاص و الخلاص
  • دست باز و پای باز و بند نی ** نه موکل بر سرش نه آهنی
  • از کدامین بند می‌جویی خلاص ** وز کدامین حبس می‌جویی مناص
  • بند تقدیر و قضای مختفی ** کی نبیند آن بجز جان صفی
  • گرچه پیدا نیست آن در مکمنست ** بتر از زندان و بند آهنست 1660
  • زانک آهنگر مر آن را بشکند ** حفره گر هم خشت زندان بر کند
  • ای عجب این بند پنهان گران ** عاجز از تکسیر آن آهنگران