English    Türkçe    فارسی   

3
1829-1853

  • چونک دست عقل نگشاید خدا ** خس فزاید از هوا بر آب ما
  • آب را هر دم کند پوشیده او ** آن هوا خندان و گریان عقل تو 1830
  • چونک تقوی بست دو دست هوا ** حق گشاید هر دو دست عقل را
  • پس حواس چیره محکوم تو شد ** چون خرد سالار و مخدوم تو شد
  • حس را بی‌خواب خواب اندر کند ** تا که غیبیها ز جان سر بر زند
  • هم به بیداری ببینی خوابها ** هم ز گردون بر گشاید بابها
  • قصه‌ی خواندن شیخ ضریر مصحف را در رو و بینا شدن وقت قرائت
  • دید در ایام آن شیخ فقیر ** مصحفی در خانه‌ی پیری ضریر 1835
  • پیش او مهمان شد او وقت تموز ** هر دو زاهد جمع گشته چند روز
  • گفت اینجا ای عجب مصحف چراست ** چونک نابیناست این درویش راست
  • اندرین اندیشه تشویشش فزود ** که جز او را نیست اینجا باش و بود
  • اوست تنها مصحفی آویخته ** من نیم گستاخ یا آمیخته
  • تا بپرسم نه خمش صبری کنم ** تا به صبری بر مرادی بر زنم 1840
  • صبر کرد و بود چندی در حرج ** کشف شد کالصبر مفتاح الفرج
  • صبرکردن لقمان چون دید کی داود حلقه‌ها می‌ساخت از سال کردن با این نیت کی صبر از سال موجب فرج باشد
  • رفت لقمان سوی داود صفا ** دید کو می‌کرد ز آهن حلقه‌ها
  • جمله را با همدگر در می‌فکند ** ز آهن پولاد آن شاه بلند
  • صنعت زراد او کم دیده بود ** درعجب می‌ماند وسواسش فزود
  • کین چه شاید بود وا پرسم ازو ** که چه می‌سازی ز حلقه تو بتو 1845
  • باز با خود گفت صبر اولیترست ** صبر تا مقصود زوتر رهبرست
  • چون نپرسی زودتر کشفت شود ** مرغ صبر از جمله پران‌تر بود
  • ور بپرسی دیرتر حاصل شود ** سهل از بی صبریت مشکل شود
  • چونک لقمان تن بزد هم در زمان ** شد تمام از صنعت داود آن
  • پس زره سازید و در پوشید او ** پیش لقمان کریم صبرخو 1850
  • گفت این نیکو لباسست ای فتی ** درمصاف و جنگ دفع زخم را
  • گفت لقمان صبر هم نیکو دمیست ** که پناه و دافع هر جا غمیست
  • صبر را با حق قرین کرد ای فلان ** آخر والعصر را آگه بخوان