English    Türkçe    فارسی   

3
1853-1877

  • صبر را با حق قرین کرد ای فلان ** آخر والعصر را آگه بخوان
  • صد هزاران کیمیا حق آفرید ** کیمیایی همچو صبر آدم ندید
  • بقیه‌ی حکایت نابینا و مصحف
  • مرد مهمان صبرکرد و ناگهان ** کشف گشتش حال مشکل در زمان 1855
  • نیم‌شب آواز قرآن را شنید ** جست از خواب آن عجایب را بدید
  • که ز مصحف کور می‌خواندی درست ** گشت بی‌صبر و ازو آن حال جست
  • گفت آیا ای عجب با چشم کور ** چون همی‌خوانی همی‌بینی سطور
  • آنچ می‌خوانی بر آن افتاده‌ای ** دست را بر حرف آن بنهاده‌ای
  • اصبعت در سیر پیدا می‌کند ** که نظر بر حرف داری مستند 1860
  • گفت ای گشته ز جهل تن جدا ** این عجب می‌داری از صنع خدا
  • من ز حق در خواستم کای مستعان ** بر قرائت من حریصم همچو جان
  • نیستم حافظ مرا نوری بده ** در دو دیده وقت خواندن بی‌گره
  • باز ده دو دیده‌ام را آن زمان ** که بگیرم مصحف و خوانم عیان
  • آمد از حضرت ندا کای مرد کار ** ای بهر رنجی به ما اومیدوار 1865
  • حسن ظنست و امیدی خوش ترا ** که ترا گوید بهر دم برتر آ
  • هر زمان که قصد خواندن باشدت ** یا ز مصحفها قرائت بایدت
  • من در آن دم وا دهم چشم ترا ** تا فرو خوانی معظم جوهرا
  • همچنان کرد و هر آنگاهی که من ** وا گشایم مصحف اندر خواندن
  • آن خبیری که نشد غافل ز کار ** آن گرامی پادشاه و کردگار 1870
  • باز بخشد بینشم آن شاه فرد ** در زمان همچون چراغ شب‌نورد
  • زین سبب نبود ولی را اعتراض ** هرچه بستاند فرستد اعتیاض
  • گر بسوزد باغت انگورت دهد ** در میان ماتمی سورت دهد
  • آن شل بی‌دست را دستی دهد ** کان غمها را دل مستی دهد
  • لا نسلم و اعتراض از ما برفت ** چون عوض می‌آید از مفقود زفت 1875
  • چونک بی آتش مرا گرمی رسد ** راضیم گر آتشش ما را کشد
  • بی چراغی چون دهد او روشنی ** گر چراغت شد چه افغان می‌کنی
  • صفت بعضی اولیا کی راضی‌اند باحکام و لابه نکنند کی این حکم را بگردان