English    Türkçe    فارسی   

3
2089-2113

  • کور را پرهیز نبود از قذر ** چشم باشد اصل پرهیز و حذر
  • او پلیدی را نبیند در عبور ** هیچ مومن را مبادا چشم کور 2090
  • کور ظاهر در نجاسه‌ی ظاهرست ** کور باطن در نجاسات سرست
  • این نجاسه‌ی ظاهر از آبی رود ** آن نجاسه‌ی باطن افزون می‌شود
  • جز بب چشم نتوان شستن آن ** چون نجاسات بواطن شد عیان
  • چون نجس خواندست کافر را خدا ** آن نجاست نیست بر ظاهر ورا
  • ظاهر کافر ملوث نیست زین ** آن نجاست هست در اخلاق و دین 2095
  • این نجاست بویش آید بیست گام ** و آن نجاست بویش از ری تا بشام
  • بلک بویش آسمانها بر رود ** بر دماغ حور و رضوان بر شود
  • اینچ می‌گویم به قدر فهم تست ** مردم اندر حسرت فهم درست
  • فهم آبست و وجود تن سبو ** چون سبو بشکست ریزد آب ازو
  • این سبو را پنج سوراخست ژرف ** اندرو نه آب ماند خود نه برف 2100
  • امر غضوا غضة ابصارکم ** هم شنیدی راست ننهادی تو سم
  • از دهانت نطق فهمت را برد ** گوش چون ریگست فهمت را خورد
  • همچنین سوراخهای دیگرت ** می‌کشاند آب فهم مضمرت
  • گر ز دریا آب را بیرون کنی ** بی عوض آن بحر را هامون کنی
  • بیگهست ار نه بگویم حال را ** مدخل اعواض را و ابدال را 2105
  • کان عوضها و آن بدلها بحر را ** از کجا آید ز بعد خرجها
  • صد هزاران جانور زو می‌خورند ** ابرها هم از برونش می‌برند
  • باز دریا آن عوضها می‌کشد ** از کجا دانند اصحاب رشد
  • قصه‌ها آغاز کردیم از شتاب ** ماند بی مخلص درون این کتاب
  • ای ضیاء الحق حسام الدین راد ** که فلک و ارکان چو تو شاهی نزاد 2110
  • تو بنادر آمدی در جان و دل ** ای دل و جان از قدوم تو خجل
  • چند کردم مدح قوم ما مضی ** قصد من زانها تو بودی ز اقتضا
  • خانه‌ی خود را شناسد خود دعا ** تو بنام هر که خواهی کن ثنا