English    Türkçe    فارسی   

3
2119-2143

  • خود خیالش را کجا یابد حسود ** در وثاق موش طوطی کی غنود
  • آن خیال او بود از احتیال ** موی ابروی ویست آن نه هلال 2120
  • مدح تو گویم برون از پنج و هفت ** بر نویس اکنون دقوقی پیش رفت
  • پیش رفتن دقوقی به امامت آن قوم
  • در تحیات و سلام الصالحین ** مدح جمله‌ی انبیا آمد عجین
  • مدحها شد جملگی آمیخته ** کوزه‌ها در یک لگن در ریخته
  • زانک خود ممدوح جز یک بیش نیست ** کیشها زین روی جز یک کیش نیست
  • دان که هر مدحی بنور حق رود ** بر صور و اشخاص عاریت بود 2125
  • مدحها جز مستحق را کی کنند ** لیک بر پنداشت گم‌ره می‌شوند
  • همچو نوری تافته بر حایطی ** حایط آن انوار را چون رابطی
  • لاجرم چون سایه سوی اصل راند ** ضال مه گم کرد و ز استایش بماند
  • یا ز چاهی عکس ماهی وا نمود ** سر بچه در کرد و آن را می‌ستود
  • در حقیقت مادح ماهست او ** گرچه جهل او بعکسش کرد رو 2130
  • مدح او مه‌راست نه آن عکس را ** کفر شد آن چون غلط شد ماجرا
  • کز شقاوت گشت گم‌ره آن دلیر ** مه به بالا بود و او پنداشت زیر
  • زین بتان خلقان پریشان می‌شوند ** شهوت رانده پشیمان می‌شوند
  • زآنک شهوت با خیالی رانده است ** وز حقیقت دورتر وا مانده است
  • با خیالی میل تو چون پر بود ** تا بدان پر بر حقیقت بر شود 2135
  • چون براندی شهوتی پرت بریخت ** لنگ گشتی و آن خیال از تو گریخت
  • پر نگه دار و چنین شهوت مران ** تا پر میلت برد سوی جنان
  • خلق پندارند عشرت می‌کنند ** بر خیالی پر خود بر می‌کنند
  • وام‌دار شرح این نکته شدم ** مهلتم ده معسرم زان تن زدم
  • اقتدا کردن قوم از پس دقوقی
  • پیش در شد آن دقوقی در نماز ** قوم همچون اطلس آمد او طراز 2140
  • اقتدا کردند آن شاهان قطار ** در پی آن مقتدای نامدار
  • چونک با تکبیرها مقرون شدند ** همچو قربان از جهان بیرون شدند
  • معنی تکبیر اینست ای امام ** کای خدا پیش تو ما قربان شدیم