English    Türkçe    فارسی   

3
2289-2313

  • یک ازیشان را ندیدم در مقام ** رفته بودند از مقام خود تمام
  • نه به چپ نه راست نه بالا نه زیر ** چشم تیز من نشد بر قوم چیر 2290
  • درها بودند گویی آب گشت ** نه نشان پا و نه گردی بدشت
  • در قباب حق شدند آن دم همه ** در کدامین روضه رفتند آن رمه
  • درتحیر ماندم کین قوم را ** چون بپوشانید حق بر چشم ما
  • آنچنان پنهان شدند از چشم او ** مثل غوطه‌ی ماهیان در آب جو
  • سالها درحسرت ایشان بماند ** عمرها در شوق ایشان اشک راند 2295
  • تو بگویی مرد حق اندر نظر ** کی در آرد با خدا ذکر بشر
  • خر ازین می‌خسپد اینجا ای فلان ** که بشر دیدی تو ایشان را نه جان
  • کار ازین ویران شدست ای مرد خام ** که بشر دیدی مر ایشان را چو عام
  • تو همان دیدی که ابلیس لعین ** گفت من از آتشم آدم ز طین
  • چشم ابلیسانه را یک دم ببند ** چند بینی صورت آخر چند چند 2300
  • ای دقوقی با دو چشم همچو جو ** هین مبر اومید ایشان را بجو
  • هین بجو که رکن دولت جستن است ** هر گشادی در دل اندر بستن است
  • از همه کار جهان پرداخته ** کو و کو می‌گو بجان چون فاخته
  • نیک بنگر اندرین ای محتجب ** که دعا را بست حق در استجب
  • هر که را دل پاک شد از اعتلال ** آن دعااش می‌رود تا ذوالجلال 2305
  • باز شرح کردن حکایت آن طالب روزی حلال بی کسب و رنج در عهد داود علیه السلام و مستجاب شدن دعای او
  • یادم آمد آن حکایت کان فقیر ** روز و شب می‌کرد افغان و نفیر
  • وز خدا می‌خواست روزی حلال ** بی شکار و رنج و کسب و انتقال
  • پیش ازین گفتیم بعضی حال او ** لیک تعویق آمد و شد پنج‌تو
  • هم بگوییمش کجا خواهد گریخت ** چون ز ابر فضل حق حکمت بریخت
  • صاحب گاوش بدید و گفت هین ** ای بظلمت گاو من گشته رهین 2310
  • هین چراکشتی بگو گاو مرا ** ابله طرار انصاف اندر آ
  • گفت من روزی ز حق می‌خواستم ** قبله را از لابه می‌آراستم
  • آن دعای کهنه‌ام شد مستجاب ** روزی من بود کشتم نک جواب