English    Türkçe    فارسی   

3
2584-2608

  • حرمت ذات و صفات پاک او ** که بود گردون گریبان‌چاک او
  • کان فسون و اسم اعظم را که من ** بر کر و بر کور خواندم شد حسن 2585
  • بر که سنگین بخواندم شد شکاف ** خرقه را بدرید بر خود تا بناف
  • برتن مرده بخواندم گشت حی ** بر سر لاشی بخواندم گشت شی
  • خواندم آن را بر دل احمق بود ** صد هزاران بار و درمانی نشد
  • سنگ خارا گشت و زان خو بر نگشت ** ریگ شد کز وی نروید هیچ کشت
  • گفت حکمت چیست کنجا اسم حق ** سود کرد اینجا نبود آن را سبق 2590
  • آن همان رنجست و این رنجی چرا ** او نشد این را و آن را شد دوا
  • گفت رنج احمقی قهر خداست ** رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست
  • ابتلا رنجیست کان رحم آورد ** احمقی رنجیست کان زخم آورد
  • آنچ داغ اوست مهر او کرده است ** چاره‌ای بر وی نیارد برد دست
  • ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت ** صحبت احمق بسی خونها که ریخت 2595
  • اندک اندک آب را دزدد هوا ** دین چنین دزدد هم احمق از شما
  • گرمیت را دزدد و سردی دهد ** همچو آن کو زیر کون سنگی نهد
  • آن گریز عیسی نه از بیم بود ** آمنست او آن پی تعلیم بود
  • زمهریر ار پر کند آفاق را ** چه غم آن خورشید با اشراق را
  • قصه‌ی اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان
  • یادم آمد قصه‌ی اهل سبا ** کز دم احمق صباشان شد وبا 2600
  • آن سبا ماند به شهر بس کلان ** در فسانه بشنوی از کودکان
  • کودکان افسانه‌ها می‌آورند ** درج در افسانه‌شان بس سر و پند
  • هزلها گویند در افسانه‌ها ** گنج می‌جو در همه ویرانه‌ها
  • بود شهری بس عظیم و مه ولی ** قدر او قدر سکره بیش نی
  • بس عظیم و بس فراخ و بس دراز ** سخت زفت زفت اندازه‌ی پیاز 2605
  • مردم ده شهر مجموع اندرو ** لیک جمله سه تن ناشسته‌رو
  • اندرو خلق و خلایق بی‌شمار ** لیک آن جمله سه خام پخته‌خوار
  • جان ناکرده به جانان تاختن ** گر هزارانست باشد نیم تن