English    Türkçe    فارسی   

3
2869-2893

  • حزم ازو راضی و او راضی ز حزم ** این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم
  • بارها در دام حرص افتاده‌ای ** حلق خود را در بریدن داده‌ای 2870
  • بازت آن تواب لطف آزاد کرد ** توبه پذرفت و شما را شاد کرد
  • گفت ان عدتم کذا عدنا کذا ** نحن زوجنا الفعال بالجزا
  • چونک جفتی را بر خود آورم ** آید آن را جفتش دوانه لاجرم
  • جفت کردیم این عمل را با اثر ** چون رسد جفتی رسد جفتی دگر
  • چون رباید غارتی از جفت شوی ** جفت می‌آید پس او شوی‌جوی 2875
  • بار دیگر سوی این دام آمدیت ** خاک اندر دیده‌ی توبه زدیت
  • بازتان تواب بگشاد از گره ** گفت هین بگریز روی این سو منه
  • باز چون پروانه‌ی نسیان رسید ** جانتان را جانب آتش کشید
  • کم کن ای پروانه نسیان و شکی ** در پر سوزیده بنگر تو یکی
  • چون رهیدی شکر آن باشد که هیچ ** سوی آن دانه نداری پیچ پیچ 2880
  • تا ترا چون شکر گویی بخشد او ** روزیی بی دام و بی خوف عدو
  • شکر آن نعمت که‌تان آزاد کرد ** نعمت حق را بباید یاد کرد
  • چند اندر رنجها و در بلا ** گفتی از دامم رها ده ای خدا
  • تا چنین خدمت کنم احسان کنم ** خاک اندر دیده‌ی شیطان زنم
  • حکایت نذر کردن سگان هر زمستان کی این تابستان چون بیاید خانه سازیم از بهر زمستان را
  • سگ زمستان جمع گردد استخوانش ** زخم سرما خرد گرداند چنانش 2885
  • کو بگوید کین قدر تن که منم ** خانه‌ای از سنگ باید کردنم
  • چونک تابستان بیاید من بچنگ ** بهر سرما خانه‌ای سازم ز سنگ
  • چونک تابستان بیاید از گشاد ** استخوانها پهن گردد پوست شاد
  • گوید او چون زفت بیند خویش را ** در کدامین خانه گنجم ای کیا
  • زفت گردد پا کشد در سایه‌ای ** کاهلی سیری غری خودرایه‌ای 2890
  • گویدش دل خانه‌ای ساز ای عمو ** گوید او در خانه کی گنجم بگو
  • استخوان حرص تو در وقت درد ** درهم آید خرد گردد در نورد
  • گویی از توبه بسازم خانه‌ای ** در زمستان باشدم استانه‌ای