English    Türkçe    فارسی   

3
2892-2916

  • استخوان حرص تو در وقت درد ** درهم آید خرد گردد در نورد
  • گویی از توبه بسازم خانه‌ای ** در زمستان باشدم استانه‌ای
  • چون بشد درد و شدت آن حرص زفت ** همچو سگ سودای خانه از تو رفت
  • شکر نعمت خوشتر از نعمت بود ** شکرباره کی سوی نعمت رود 2895
  • شکر جان نعمت و نعمت چو پوست ** ز آنک شکر آرد ترا تا کوی دوست
  • نعمت آرد غفلت و شکر انتباه ** صید نعمت کن بدام شکر شاه
  • نعمت شکرت کند پرچشم و میر ** تا کنی صد نعمت ایثار فقیر
  • سیر نوشی از طعام و نقل حق ** تا رود از تو شکم‌خواری و دق
  • منع کردن انبیا را از نصیحت کردن و حجت آوردن جبریانه
  • قوم گفتند ای نصوحان بس بود ** اینچ گفتید ار درین ده کس بود 2900
  • قفل بر دلهای ما بنهاد حق ** کس نداند برد بر خالق سبق
  • نقش ما این کرد آن تصویرگر ** این نخواهد شد بگفت و گو دگر
  • سنگ را صد سال گویی لعل شو ** کهنه را صد سال گویی باش نو
  • خاک را گویی صفات آب گیر ** آب را گویی عسل شو یا که شیر
  • خالق افلاک او و افلاکیان ** خالق آب و تراب و خاکیان 2905
  • آسمان را داد دوران و صفا ** آب و گل را تیره رویی و نما
  • کی تواند آسمان دردی گزید ** کی تواند آب و گل صفوت خرید
  • قسمتی کردست هر یک را رهی ** کی کهی گردد بجهدی چون کهی
  • جواب انبیا علیهم السلام مر جبریان را
  • انبیا گفتند کاری آفرید ** وصفهایی که نتان زان سر کشید
  • و آفرید او وصفهای عارضی ** که کسی مبغوض می‌گردد رضی 2910
  • سنگ را گویی که زر شو بیهده‌ست ** مس را گویی که زر شو راه هست
  • ریگ را گویی که گل شو عاجزست ** خاک را گویی که گل شو جایزست
  • رنجها دادست کان را چاره نیست ** آن بمثل لنگی و فطس و عمیست
  • رنجها دادست کان را چاره هست ** آن بمثل لقوه و درد سرست
  • این دواها ساخت بهر ایتلاف ** نیست این درد و دواها از گزاف 2915
  • بلک اغلب رنجها را چاره هست ** چون بجد جویی بیاید آن بدست
  • مکرر کردن کافران حجتهای جبریانه را