English    Türkçe    فارسی   

3
3109-3133

  • چون کریمی گویدت آتش در آ ** اندر آ زود و مگو سوزد مرا
  • حکایت مندیل در تنور پر آتش انداختن انس رضی الله عنه و ناسوختن
  • از انس فرزند مالک آمدست ** که به مهمانی او شخصی شدست 3110
  • او حکایت کرد کز بعد طعام ** دید انس دستارخوان را زردفام
  • چرکن و آلوده گفت ای خادمه ** اندر افکن در تنورش یک‌دمه
  • در تنور پر ز آتش در فکند ** آن زمان دستارخوان را هوشمند
  • جمله مهمانان در آن حیران شدند ** انتظار دود کندوری بدند
  • بعد یکساعت بر آورد از تنور ** پاک و اسپید و از آن اوساخ دور 3115
  • قوم گفتند ای صحابی عزیز ** چون نسوزید و منقی گشت نیز
  • گفت زانک مصطفی دست و دهان ** بس بمالید اندرین دستارخوان
  • ای دل ترسنده از نار و عذاب ** با چنان دست و لبی کن اقتراب
  • چون جمادی را چنین تشریف داد ** جان عاشق را چه‌ها خواهد گشاد
  • مر کلوخ کعبه را چون قبله کرد ** خاک مردان باش ای جان در نبرد 3120
  • بعد از آن گفتند با آن خادمه ** تو نگویی حال خود با این همه
  • چون فکندی زود آن از گفت وی ** گیرم او بردست در اسرار پی
  • این‌چنین دستارخوان قیمتی ** چون فکندی اندر آتش ای ستی
  • گفت دارم بر کریمان اعتماد ** نیستم ز اکرام ایشان ناامید
  • میزری چه بود اگر او گویدم ** در رو اندر عین آتش بی ندم 3125
  • اندر افتم از کمال اعتماد ** از عباد الله دارم بس امید
  • سر در اندازم نه این دستارخوان ** ز اعتماد هر کریم رازدان
  • ای برادر خود برین اکسیر زن ** کم نباید صدق مرد از صدق زن
  • آن دل مردی که از زن کم بود ** آن دلی باشد که کم ز اشکم بود
  • قصه‌ی فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بی‌آبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
  • اندر آن وادی گروهی از عرب ** خشک شد از قحط بارانشان قرب 3130
  • در میان آن بیابان مانده ** کاروانی مرگ خود بر خوانده
  • ناگهانی آن مغیث هر دو کون ** مصطفی پیدا شد از ره بهر عون
  • دید آنجا کاروانی بس بزرگ ** بر تف ریگ و ره صعب و سترگ