English    Türkçe    فارسی   

3
323-347

  • حق تعالی فخر آورد از وفا ** گفت من اوفی بعهد غیرنا
  • بی‌وفایی دان وفا با رد حق ** بر حقوق حق ندارد کس سبق
  • حق مادر بعد از آن شد کان کریم ** کرد او را از جنین تو غریم 325
  • صورتی کردت درون جسم او ** داد در حملش ورا آرام و خو
  • همچو جزو متصل دید او ترا ** متصل را کرد تدبیرش جدا
  • حق هزاران صنعت و فن ساختست ** تا که مادر بر تو مهر انداختست
  • پس حق حق سابق از مادر بود ** هر که آن حق را نداند خر بود
  • آنک مادر آفرید و ضرع و شیر ** با پدر کردش قرین آن خود مگیر 330
  • ای خداوند ای قدیم احسان تو ** آنک دانم وانک نه هم آن تو
  • تو بفرمودی که حق را یاد کن ** زانک حق من نمی‌گردد کهن
  • یاد کن لطفی که کردم آن صبوح ** با شما از حفظ در کشتی نوح
  • پیله بابایانتان را آن زمان ** دادم از طوفان و از موجش امان
  • آب آتش خو زمین بگرفته بود ** موج او مر اوج که را می‌ربود 335
  • حفظ کردم من نکردم ردتان ** در وجود جد جد جدتان
  • چون شدی سر پشت پایت چون زنم ** کارگاه خویش ضایع چون کنم
  • چون فدای بی‌وفایان می‌شوی ** از گمان بد بدان سو می‌روی
  • من ز سهو و بی‌وفاییها بری ** سوی من آیی گمان بد بری
  • این گمان بد بر آنجا بر که تو ** می‌شوی در پیش همچون خود دوتو 340
  • بس گرفتی یار و همراهان زفت ** گر ترا پرسم که کو گویی که زفت
  • یار نیکت رفت بر چرخ برین ** یار فسقت رفت در قعر زمین
  • تو بماندی در میانه آنچنان ** بی‌مدد چون آتشی از کاروان
  • دامن او گیر ای یار دلیر ** کو منزه باشد از بالا و زیر
  • نه چو عیسی سوی گردون بر شود ** نه چو قارون در زمین اندر رود 345
  • با تو باشد در مکان و بی‌مکان ** چون بمانی از سرا و از دکان
  • او بر آرد از کدورتها صفا ** مر جفاهای ترا گیرد وفا