English    Türkçe    فارسی   

3
3381-3405

  • پند موسی نشنوی شوخی کنی ** خویشتن بر تیغ پولادی زنی
  • شرم ناید تیغ را از جان تو ** آن تست این ای برادر آن تو
  • دعاکردن موسی آن شخص را تا بایمان رود از دنیا
  • موسی آمد در مناجات آن سحر ** کای خدا ایمان ازو مستان مبر
  • پادشاهی کن برو بخشا که او ** سهو کرد و خیره‌رویی و غلو
  • گفتمش این علم نه درخورد تست ** دفع پندارید گفتم را و سست 3385
  • دست را بر اژدها آنکس زند ** که عصا را دستش اژدرها کند
  • سر غیب آن را سزد آموختن ** که ز گفتن لب تواند دوختن
  • درخور دریا نشد جز مرغ آب ** فهم کن والله اعلم بالصواب
  • او به دریا رفت و مرغ‌آبی نبود ** گشت غرقه دست گیرش ای ودود
  • اجابت کردن حق تعالی دعای موسی را علیه السلام
  • گفت بخشیدم بدو ایمان نعم ** ور تو خواهی این زمان زنده‌ش کنم 3390
  • بلک جمله مردگان خاک را ** این زمان زنده کنم بهر ترا
  • گفت موسی این جهان مردنست ** آن جهان انگیز کانجا روشنست
  • این فناجا چون جهان بود نیست ** بازگشت عاریت بس سود نیست
  • رحمتی افشان بر ایشان هم کنون ** در نهان‌خانه‌ی لدینا محضرون
  • تابدانی که زیان جسم و مال ** سود جان باشد رهاند از وبال 3395
  • پس ریاضت را به جان شو مشتری ** چون سپردی تن به خدمت جان بری
  • ور ریاضت آیدت بی اختیار ** سر بنه شکرانه ده ای کامیار
  • چون حقت داد آن ریاضت شکر کن ** تو نکردی او کشیدت ز امر کن
  • حکایت آن زنی کی فرزندش نمی‌زیست بنالید جواب آمد کی آن عوض ریاضت تست و به جای جهاد مجاهدانست ترا
  • آن زنی هر سال زاییدی پسر ** بیش از شش مه نبودی عمرور
  • یاسه مه یا چار مه گشتی تباه ** ناله کرد آن زن که افغان ای اله 3400
  • نه مهم بارست و سه ماهم فرح ** نعمتم زوتر رو از قوس قزح
  • پیش مردان خدا کردی نفیر ** زین شکایت آن زن از درد نذیر
  • بیست فرزند این‌چنین در گور رفت ** آتشی در جانشان افتاد تفت
  • تا شبی بنمود او را جنتی ** باقیی سبزی خوشی بی ضنتی
  • باغ گفتم نعمت بی‌کیف را ** کاصل نعمتهاست و مجمع باغها 3405