English    Türkçe    فارسی   

3
3462-3486

  • ذوق طاعت گشت جوی انگبین ** مستی و شوق تو جوی خمر بین
  • این سببها آن اثرها را نماند ** کس نداند چونش جای آن نشاند
  • این سببها چون به فرمان تو بود ** چار جو هم مر ترا فرمان نمود
  • هر طرف خواهی روانش می‌کنی ** آن صفت چون بد چنانش می‌کنی 3465
  • چون منی تو که در فرمان تست ** نسل آن در امر تو آیند چست
  • می‌دود بر امر تو فرزند نو ** که منم جزوت که کردی‌اش گرو
  • آن صفت در امر تو بود این جهان ** هم در امر تست آن جوها روان
  • آن درختان مر ترا فرمان‌برند ** کان درختان از صفاتت با برند
  • چون به امر تست اینجا این صفات ** پس در امر تست آنجا آن جزات 3470
  • چون ز دستت زخم بر مظلوم رست ** آن درختی گشت ازو زقوم رست
  • چون ز خشم آتش تو در دلها زدی ** مایه‌ی نار جهنم آمدی
  • آتشت اینجا چو آدم سوز بود ** آنچ از وی زاد مرد افروز بود
  • آتش تو قصد مردم می‌کند ** نار کز وی زاد بر مردم زند
  • آن سخنهای چو مار و کزدمت ** مار و کزدم گشت و می‌گیرد دمت 3475
  • اولیا را داشتی در انتظار ** انتظار رستخیزت گشت یار
  • وعده‌ی فردا و پس‌فردای تو ** انتظار حشرت آمد وای تو
  • منتظر مانی در آن روز دراز ** در حساب و آفتاب جان‌گداز
  • کسمان را منتظر می‌داشتی ** تخم فردا ره روم می‌کاشتی
  • خشم تو تخم سعیر دوزخست ** هین بکش این دوزخت را کین فخست 3480
  • کشتن این نار نبود جز به نور ** نورک اطفا نارنا نحن الشکور
  • گر تو بی نوری کنی حلمی بدست ** آتشت زنده‌ست و در خاکسترست
  • آن تکلف باشد و روپوش هین ** نار را نکشد به غیر نور دین
  • تا نبینی نور دین آمن مباش ** کاتش پنهان شود یک روز فاش
  • نور آبی دان و هم در آب چفس ** چونک داری آب از آتش مترس 3485
  • آب آتش را کشد کتش بخو ** می‌بسوزد نسل و فرزندان او