English    Türkçe    فارسی   

3
3471-3495

  • چون ز دستت زخم بر مظلوم رست ** آن درختی گشت ازو زقوم رست
  • چون ز خشم آتش تو در دلها زدی ** مایه‌ی نار جهنم آمدی
  • آتشت اینجا چو آدم سوز بود ** آنچ از وی زاد مرد افروز بود
  • آتش تو قصد مردم می‌کند ** نار کز وی زاد بر مردم زند
  • آن سخنهای چو مار و کزدمت ** مار و کزدم گشت و می‌گیرد دمت 3475
  • اولیا را داشتی در انتظار ** انتظار رستخیزت گشت یار
  • وعده‌ی فردا و پس‌فردای تو ** انتظار حشرت آمد وای تو
  • منتظر مانی در آن روز دراز ** در حساب و آفتاب جان‌گداز
  • کسمان را منتظر می‌داشتی ** تخم فردا ره روم می‌کاشتی
  • خشم تو تخم سعیر دوزخست ** هین بکش این دوزخت را کین فخست 3480
  • کشتن این نار نبود جز به نور ** نورک اطفا نارنا نحن الشکور
  • گر تو بی نوری کنی حلمی بدست ** آتشت زنده‌ست و در خاکسترست
  • آن تکلف باشد و روپوش هین ** نار را نکشد به غیر نور دین
  • تا نبینی نور دین آمن مباش ** کاتش پنهان شود یک روز فاش
  • نور آبی دان و هم در آب چفس ** چونک داری آب از آتش مترس 3485
  • آب آتش را کشد کتش بخو ** می‌بسوزد نسل و فرزندان او
  • سوی آن مرغابیان رو روز چند ** تا ترا در آب حیوانی کشند
  • مرغ خاکی مرغ آبی هم‌تنند ** لیک ضدانند آب و روغنند
  • هر یکی مر اصل خود را بنده‌اند ** احتیاطی کن بهم ماننده‌اند
  • همچنانک وسوسه و وحی الست ** هر دو معقولند لیکن فرق هست 3490
  • هر دو دلالان بازار ضمیر ** رختها را می‌ستایند ای امیر
  • گر تو صراف دلی فکرت شناس ** فرق کن سر دو فکر چون نخاس
  • ور ندانی این دو فکرت از گمان ** لا خلابه گوی و مشتاب و مران
  • حیله دفع مغبون شدن در بیع و شرا
  • آن یکی یاری پیمبر را بگفت ** که منم در بیعها با غبن جفت
  • مکر هر کس کو فروشد یا خرد ** همچو سحرست و ز راهم می‌برد 3495